کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون تن درست بود، گو مباش دنیائی
    که هیچ نیست بدست تو، به ز گیرایی!
    چگونه چشم ندارم ز تیره روزان فیض؟
    که میل سرمه بود شمع راه بینایی!
    بگیر گوشه عزلت، اگر جهانگیری
    توان گرفتن، این ملک را، بتنهایی
    ز چشم خلق جهان، در پناه عیب خودیم
    نقاب چهره ما گشته نیل رسوایی
    ز بسکه نیست سخن آشنایی، اکنون باب
    زبان نمیشودم آشنا بگویایی
    توان بدرگه حق قرب مفلسان دانست
    ازینکه نیست نمازی، قبای دارایی
    گذشت کن، که ترا ره بشهر پاکانست
    که همت آمده صابون چرک دنیائی
    اگر نساخته یی در لباس، مردم باش
    که نیست خرقه، صدرنگ جز خودآرائی
    بزلف شانه شمشاد صد زبان میگفت
    که به شکستگیی از هزار رعنائی
    فراید سخنم، نشنوند از آن واعظ
    که گوشوار نگردد گهر، ز یکتایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha