کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درست نیست گشودن به خنده لب چندان
    که خویش را شکند، پسته چون شود خندان
    به ملک صبر ترا خاتم سلیمانیست
    جگر شود چو نگیندان گوهر دندان
    تو یوسفی و، جهان بقا ترا مصر است
    چنانکه صلب و رحم چاه و، این جهان زندان
    زمانه ایست که چون آمد آمد دشمن
    بری چو نام گدایی، کنند دربندان!
    توان گرفت به سرکوب ازین بخیلان زر
    توان گر آب گرفتن به پتک از سندان!
    چو کنده شد ز وطن دل، دگر نسازد کار
    چه عقده واکند از جا، چو کنده شود دندان؟!
    فتاده ز آن غم لیلی بگردن مجنون
    که کار عشق نمی آید از خردمندان
    چو پا بمصر عزیز نهاد یوسف، گفت:
    نبود مسند دولت براحت زندان!
    ز فکر رشته روزی، دگر چه تاب خوری
    چو گشت درج دهن خالی از در دندان؟!
    مدار صحبت این عاقلان بخود داریست
    کجاست حلقه اطفال و مجمع رندان
    ازین باین دو سه مصراع خوشدلم واعظ
    که بسته چشم پدر از عیوب فرزندان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha