کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیست چون بر غیر جان کندن، بنای زندگی
    این قدر ای تن، چه میمیری برای زندگی؟!
    چون دوتا گردید قد، افتد زپا نخل حیات
    تیشه باشد پشت خم ما را بپای زندگی
    زندگی از بس بخواب مرگ غفلت میرود
    هست در ایام ما مردن بجای زندگی
    چون نیفتد بینشم از کار؟ آخر سالهاست
    میدود با چشم حسرت در قفای زندگی!
    کو غم دلسوز و، درد از دوا بیگانه یی؟
    تا کند این مرده دل را آشنای زندگی؟!
    سود ما دلمردگان زنده رو، در مردنست
    چون نمی آید زما، حق ادای زندگی!
    وقت دست وپا زدن شد تنگ و، خوش پیچیده سخت
    رشته طول أمل بر دست وپای زندگی
    هست با تار نفس، دلبستگی او را بتو
    دل چه می بندی، بیار بیوفای زندگی؟!
    دیده از پیری غبار آورده یا شمع نگاه
    میفشاند خاک بر سر در عزای زندگی؟!
    منزل آسودگی باشد، بسی آن سوی مرگ
    کی توان طول کردن این ره را، بپای زندگی؟!
    اهل بینش را بود بر چشم پوشیدن مدار
    بسکه دارد گرد کلفت آسیای زندگی!
    ذکر و فکر آن مرا از یاد حق بیگانه کرد
    کاش هرگز کس نبودی آشنای زندگی!
    در سرای تن چه اندازی بساط آرزو؟
    میرود بیرون از آن چون کدخدای زندگی!
    زندگی با خلق عالم، بسکه ما را مشکل است
    راحت مردن بود اجر بلای زندگی
    پر شود زآب بقا پیمانه ات واعظ، اگر
    چون حباب از سر کنی بیرون هوای زندگی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha