کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون ز صحرای عدم گشت بتن جان راضی؟
    گوهر ار بحر چرا شد به نگیندان راضی؟!
    سنگ چیم کرد کسی بهتر ازین خلق جماد؟
    اوست مجنون که نگردد به بیابان راضی!
    میکند شانه ز سر پنجه شیران، ترسم
    که شود این سر شوریده بسامان راضی
    دردمندان، پی جان تن به مذلت ندهند
    بود بیدرد که گردید بدرمان راضی
    مرد دنیا نکند میل بعقبی هرگز
    نشود گلخنی آری بگلستان راضی
    دل شب، دیده چو بر آتش دل آب زند
    آتشم نیست بصد دیده گریان راضی
    عالمی ریزه خور سفره فیضش باشند
    آنکه از سفره دنیاست بیک نان راضی
    چه کنی شکوه تنگی؟ که نگردد گوهر
    نشود تا بصدف قطره باران راضی!
    قطره در جیب صدف، تاج سر افسر شد
    ای سرسر بهوا، شو به گریبان راضی
    سرفراز آنکه بدرها ندود بهر طمع
    کم ز سر نیست، شود پا چو بدامان راضی
    دم ز حاجت نزند، لب بطلب نگشاید
    هر که گردد بدم آب و لب نان راضی
    واعظ از بسکه گرفته است بوحشت الفت
    شد بکم خدمتی، از خدمت یاران راضی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha