کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کشد رشکم، اگر دانم کس احوال مرا دیده
    که هرکس بیندم احوال، پندارم ترا دیده
    گر از نادیدنش سوزد، جزای این ستم باشد
    که افگند از گل آن چهره در آتش مرا دیده
    چرا چون دل نباشد خون چکان پیوست چشم من
    زهر تار نگاه خویش میدانی چها دیده
    گل نظاره یی نتواند از باغ رخش چیدن
    ز بس گم کرده در بزم وصالش دست و پا دیده
    نباشد فیض مژگانی که چشم از غیر خواباند
    کم از فیضی که شاهنشاه از بال هما دیده
    ز بس گردیده پر، ویرانه دل از غبار غم
    کند خونابه دل را خیال توتیا دیده
    ز هر نقش قدم واعظ بره چاهی است، چون نرگس
    مده از کف عصا و، بر مدار از پیش پا دیده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha