کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بهر نان تاکی بدرها آب روی خود بری؟
    در تلاش خواجگی، تاکی نمایی چاکری؟!
    حال خود منعم ببین از شیشه ساعت عیان
    ریزشی تا میکنی، از تست اوج برتری
    ظاهر آرایی، نباشد شیوه روشندلان
    میرد آتش از برای جامه خاکستری
    گوشه گیری مرد را مقبول دلها میکند
    آدمی از خلق چون پنهان شود، گردد پری
    تنگدستی، کرده زاهد این دل نامرد را
    باعث مستوری بی بی بود بی چادری
    با تکلف بر کسی نعمت گوارا کی شود؟
    سیر میگردی ز جان، چینی شود تا لنگری
    اهل بینش بیش تعظیم بزرگان میکنند
    کرده مژگان بر سر هر دیده جا از لاغری
    ساده لوحان بی خبر از نقش نیک و بد نیند
    نیست استادی به از آیینه، در صورتگری
    بی سر و پایی، به منزل میرساند مرد را
    در غلتان جمله تن باشد، ز بی پا و سری
    شوکت شاهی به اسب و زین و تاج و تخت نیست
    زینت شاهی چه باشد، جز رعیت پروری؟!
    میشود شه نیز خوشدل، چون رعیت خوشدلست
    کوه را در خنده آرد، خنده کبک دری
    مایه جمعیت خاطر، پریشان بودن است
    واعظ ما را بگو جان تو بی جان زری!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha