کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دمی ز آن پیش کآید چون حباب جان زتن بیرون
    ازین دریای پرآشوب، ای دل خیمه زن بیرون
    چو نوری کز سواد مردمک روشن برون آید
    ازین ظلمت سرا پاکیزه می باید شدن بیرون
    بود هر قطره سوی رحمت او چشم امیدی
    سرشکی کآید از شرم گناه از چشم من بیرون
    نگردد بی سفر هرگز، کمالی مرد را حاصل
    نفس کی حرف گردد، تا نیاید از دهن بیرون؟
    چو بلبل تا شوند اهل جهان از دل ثنا خوانت
    مکش چون رنگ گل، پا از گلیم خویشتن بیرون
    میا از خانه بیرون بی قبا، ای شوخ بی پروا!
    که معنی در لباس لفظ آید از دهن بیرون
    چنان پابست کرد از حرف، جانان جمله را واعظ
    که نتواند شدن از محفل یاران سخن بیرون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha