واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۰۱: خود هم ز ظلم خانه خرابند ظالمان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خود هم ز ظلم خانه خرابند ظالمان دیوار و در ندارد، از آن خانه کمان مالی گرفته اند و، عوض عمر داده اند دنیا گران برآمده بهر ستمگران دنیا بود چو مزبله یی پر ز بوی گند ز آن روی نیست پاک دلان را، دماغ آن خواهی اگر ز پای نیفتی، خموش باش بر نخل عمر، اره بود شمع را زبان پا بسته جهانی و، دلخوش که سالکی پا در گلی چو سرو و، کنی نام خود روان؟! دست ستم به گوشه نشینان نمیرسد تا حلقه بود زور ندید از کسی کمان یک حرف نشنویم که باشد شنیدنی محفل پر از زبان و، سخن نیست در میان خود ناگرفته پند، مده پند دیگری پیکان به تیر جا کند، آنگاه بر نشان واعظ چو گوش حق شنوی نیست، خود چو گل هم گوش گشته ایم درین بزم و، هم زبان! واعظ قزوینی