کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    راه اگر خواهی به اقلیم فنا مانند شمع
    طی کن اول خویش را سر تا به پا مانند شمع
    رو به سوی آسمان نیستی قد میکشد
    نخل بی برگ و بهار عمر ما مانند شمع
    از درون تا چند باشی رشته تاب آرزو
    وز برون تردامن از اشک ریا مانند شمع؟!
    سایه بال همای تیره روزی، صبح ماست
    شام می آید برون خورشید ما مانند شمع
    تا توان با خصم آتش خوی سر بر سر منه
    تا سر خود را نبینی پیش پا مانند شمع
    هر که سرگرم محبت گشت، با خود دشمن است
    خون خود را میخورند اهل فنا مانند شمع
    باز امشب چهره یی افروختی، کز دیدنش
    پنجه با آتش زند مژگان ما مانند شمع
    آتشین رو دلبری دارم، که هنگام خرام
    آب سازد جاده را در زیر پا مانند شمع
    میکند از بس نمو واعظ ز سیل عمر ما
    در سر ما میکند گل خار پا مانند شمع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha