کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا تیغ تو بگذاشته لب بر لب زخمم
    باز است بشکر تو ستمگر لب زخمم
    هرگز نگرفته است دهنها بزبانها
    خویی که گرفته است بخنجر لب زخمم
    جز شکوه بیمهریت از دل نتراود
    گر تیر تو انگشت نهد بر لب زخمم
    چندان نمکیده است لب گریه دلم را
    کز آب دم تیغ، شود تر لب زخمم
    حرف ستمش را، بدو لب باز توان گفت
    یک لب، لب تیغ و، لب دیگر لب زخمم
    از لذت شمشیر تو در خاک عجب نیست
    گر مور چو خط جمع شود بر لب زخمم
    بر آینه تیغ ستم پیشه قاتل
    حیران شده چون دیده جوهر لب زخمم
    تا چاک دلم بخیه تسلیم گرفته است
    نگذشته دگر حرف بهی بر لب زخمم
    واعظ دلم از درد بفریاد درآید
    دندان خدنگی نگزد گر لب زخمم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha