کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیری آمد روشنی از چشم گریان رفت حیف!
    اشک حسرت از قفایش تا بدامان رفت حیف!
    آفتاب پیری از کهسار سختی شد بلند
    شبنم باغ جوانی بود دندان، رفت حیف!
    روشنی از دیده ما گردش ایام برد
    گوهر بی قیمت ما از نگیندان رفت حیف!
    مرغ گفتارم، ز سنگ سختی دوران پرید
    عندلیب خوشنوایی از گلستان رفت حیف!
    من، که صحرای جنون بر شوخی من تنگ بود
    گریه ام نتواند اکنون تا بمژگان رفت حیف!
    عمر در فکر سر و دستار، ضایع شد دریغ!
    زندگی در فکر آب و نان بپایان رفت حیف!
    دست فرصت واعظ از کهسار هستی گل نچید
    زندگانی، همچو باران بهاران رفت حیف!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha