کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز گلشن چون براه آن سرو قد لاله رو افتد
    گذارد بوی گل گل را و از دنبال او افتد
    به آن دلکش کمندان گر خرامد جانب صحرا
    نسیمش از قفا چون طره های مشکبو افتد
    کنند اعضاء او باهم چو قسمت هستی ما را
    سعادتمند چشمی، کو به آن روی نکو افتد
    توانم با نگاهی آتش از چشمش بر آوردن
    اگر چشمم بچشم آن نگاه جنگجو افتد
    امانت دار راز خود مکن جز مخزن دل را
    که چون از لب برون آمد، بدست گفتگو افتد
    کدورتهای باطن، نیست ممکن بر زبان ناید
    خس و خاری که در آبی بود، آخر برو افتد
    بود پا در هوا حرف زبانی در دل سالک
    چو عکس سبزه یی کز هر طرف بر آب جو افتد
    سخن از دل بلب تا آیدم از ناتوانیها
    چو طفل نو براه افتاده تا خیزد، برو افتد
    بآب توبه تا رخ شویی از گرد گنه واعظ
    ترا پندی بود روشن، سفیدی چون به مو افتد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha