کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشود عاشق از فغان خاموش
    کار دریا بود همیشه خروش
    سخن از عشق، پخته میگردد
    آب دایم خورد ز آتش جوش
    کی شوی بزم شاه را قابل؟
    نشوی تا ز اشک گوهر پوش
    نتوانی گریختن زین تن
    بسکه تنگت کشیده در آغوش
    صبح پیری دمید، و از دم مرگ
    میشود شمع هستیت خاموش
    چشم دل را ز خاک شاه و گدا
    هست گیتی دکان سرمه فروش
    کشت ای دل ترا غم دنیا
    باده تلخ پند من مینوش
    چه غم رزق؟ کآسمان و زمین
    میکشند آب و دانه تو بدوش!
    حرف دنیا چو بگذرد واعظ
    نیست دری ترا چو پنبه بگوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha