کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از جگر خوناب اشکم خوش به سامان میرسد
    وه چه رنگین کاروانی از بدخشان میرسد
    میرسد صد ره مرا از ناتوانی جان بلب
    تا نگاه حسرت از چشمم بمژگان میرسد
    میکشد بیش از تو زحمت رزق، تا یابد ترا
    میرسد تا بر لبت، جان بر لب نان میرسد
    نیست از الوان نعمت ها، بجز زحمت ز تو
    همچنان کز لقمه، خاییدن به دندان میرسد
    رخ چو کاهی شد ز پیری، دل به خود یک جو مبند
    خوشه گردد زرد، چون عمرش به پایان میرسد
    چهره دل میکند پاک از غبار یاد شهر
    دست واعظ گر به دامان بیابان میرسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha