کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غم او ساخت دلم تنگ و، هم او بگشاید
    دانه از آب گره گشت و، ازو بگشاید
    در خور حوصله خویش برد هرکس فیض
    طاقتی کو که نقاب از رخ او بگشاید؟
    کشور فتح، مسخر ز شکست تو شود
    این دیاریست که با تیغ عدو بگشاید
    دل، خوش از صبر به تنگ آمده، کو زور غمی
    که ز چاک دلم این بند رفو بگشاید؟!
    آب شرمیست در آن رخ که نبندد صورت
    کلک نقاش اگر چهره او بگشاید
    کیست با او سخن کشتن واعظ گوید؟
    سر حرفی مگر آن تندی خو بگشاید!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha