کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بدرویشان فسون جاه و دولت در نمیگیرد
    کلاه پادشاهی گر دهندم، سر نمیگیرد
    به ملک و مال، نتواند کسی از مرگ جان بردن
    اجل تا میرسد، جان می ستاند، زر نمیگیرد
    کسی کز بار منت پشت غیرت خم نمیسازد
    گر اندازند در پایش جهان را، برنمیگیرد
    کدورت نیست هرگز از جهان روشن نهادان را
    چو اخگر، شعله هرگز گرد خاکستر نمیگیرد
    بود بر نیک و بد لازم رعایت راستگویان را
    توانگر بی سبب آیینه را در زر نمیگیرد
    تف خورشید دولت میگدازد استخوانم را
    همای فقرم ار چون سایه زیر پر نمیگیرد
    نیاید راست هرگز الفت درویش با منعم
    که باهم اختلاط آب و روغن در نمیگیرد
    گر از ننگ گرفتن کس شود واقف، دگر هرگز
    به گاه رزم، از دست عدو خنجر نمیگیرد
    به اخلاق نکو، تسخیر دلها میتوان کردن
    که تا لشکر نگیرد پادشه، کشور نمیگیرد
    بوقت سوختن، از هیزم تر میشود روشن
    که غیری در میان تا هست، صحبت در نمیگیرد
    مزن در کار دنیا طعنه بیجوهری بروی
    که از آزادگی واعظ بخود جوهر نمیگیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha