کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در جهان گشته سمر حرف پریشانی ما
    پهن باشد همه جا سفره بینانی ما
    نیست ما را گله از تنگی احوال جز این
    که ملولند عزیزان ز پریشانی ما
    نیست از سیل حوادث به جز این دلکوبی
    که چرا جغد کشد منت ویرانی ما
    دردسرهای جهان چاره ندارد جز مرگ
    نیست جز خاک لحد صندل پیشانی ما
    ما به قطع نظر از بیم حوادث رستیم
    چشم پوشیدن ما کرد نگهبانی ما
    هرچه داریم چو گل بر طبق اخلاص است
    مانع همت ما نیست پریشانی ما
    بجز از تندی سیلاب نیابد تسکین
    بسکه ایام بود تشنه ویرانی ما
    هرچه در خاطر ما ساده دلان میگذرد
    همچو آیینه عیانست ز پیشانی ما
    مفلسان گرچه نبردند ز ما فیض، ولی
    خانه گنج شد آباد ز ویرانی ما
    ننهد آب رخ گریه اگر پا به میان
    که ز لطفش طلبد عذر پشیمانی ما؟
    غم او کرده قدم رنجه، نثاری است ضرور!
    نیست واعظ بعبث این گهر افشانی ما؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha