کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو خیزی از سر شهرت سریر سلطانی است
    چو نام حلقه شود، خاتم سلیمانی است
    چه تن به بستر دولت دهی؟ که عاقل را
    به دیده دولت بیدار، خواب شیطانی است
    به چر خ سوده، سر قصر دولتی هرجا
    کشیده گردن و در انتظار ویرانی است
    دهد ضعیف نوازی، جلای دیده دل
    به حال مور نظر، سرمه سلیمانی است
    طریق صحبت اهل زمانه گر این است
    ز هم چو ریخته شد اجتماع، مهمانی است
    علایق، از ره دین، پای بند سالک نیست
    نه رشته مانع در ثمین ز غلتانی است
    حصار امن و امان چیست؟ عزلت از مردم
    ز خلق قطع نظر، خویش را نگهبانی است
    به جهل خویش بکن اعتراف و، دانا باش
    که افتخار بدانش،دلیل نادانی است
    ز یاد مرگ نشد آب و، چین به جبهه نزد
    دل چو سنگ سیاهت چه سخت پیشانی است
    نشسته بر در خلقی، همیشه بهر طمع
    به رتبه شاهی و، شغلت ولیک دربانی است
    کلام چون شکرت، شور آورد واعظ
    مدار کلک تو، زان رو بدست افشانی است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha