کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه شوق منصب هندم، نه ذوق جاگیر است
    که سیر چهره سبزان هزار کشمیر است
    بهند سایه دیوار خویش خرم و شاد
    نشسته شاه جهانم، غمم جهانگیر است
    اگر قلمرو هستی شود پر از دشمن
    چه غم که حلقه زنجیر، قلعه زنجیر است
    گلش ز نعمت دیدار سفره گر دارد
    بگاه جنگ هم ابروی او بشمشیر است
    شوند خویش دو بیگانه باهم از ریزش
    بدایه کودک بیگانه محرم از شیر است
    فروتنی بخدا زودتر کند نزدیک
    که زود قطع شود راه، چون سرازیر است
    تهیه سفر مرگ در جوانی کن
    که زاد و راحله راه دور شبگیر است
    گرفته سنگ و سفال هوس زمین دلت
    از آن نهال دعایت چنین زمین گیر است
    مرو ببخت جوان طفل سان زره واعظ
    که بخت اگر چه جوان است،زندگی پیر است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha