به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

واعظ قزوینی

واعظ قزوینیغزل هاشمارهٔ ۱۶۱: مایه عزت، ز مردم روی پنهان کردن است

860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مایه عزت، ز مردم روی پنهان کردن است
از نظر خود را نهفتن، جسم را جان کردن است
سالک راه خدا بودن، باین طول امل
همرهی در راه با غول بیابان کردن است
در کتاب گل، بآب زر نوشتست این حدیث
سیم وزر اندوختن بهر پریشان کردن است
داشتن سوز محبت را نهان در استخوان
در نیستان آتش سوزنده پنهان کردن است
ناله را با این ضعیفی در دلت کردن اثر
با کمان سست، تیر از پیل پران کردن است
نیست در تعریف خود، جز قیمت خود کاستن
خودفروشی سر بسر از مایه نقصان کردن است
نان خود را داشتن واعظ ز محتاجان دریغ
همچو ایشان خویش را محتاج یک نان کردن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۰: بعد مردن، نشان ما سخن است 2شمارهٔ ۱۶۱: مایه عزت، ز مردم روی پنهان کردن ا ...3شمارهٔ ۱۶۲: پیری رسید و، قامت از آن در خمیدن ...4شمارهٔ ۱۶۳: میدود هر سو سخن،صاحب سخن گر ساکن ...5شمارهٔ ۱۶۴: عشق معشوقیست کوی او دل تنگ من است 6شمارهٔ ۱۶۵: کوه کن از طرفی، وز طرفی مجنون است 7شمارهٔ ۱۶۶: دل تو آهن و رو سنگ و خواب سنگین ا ...8شمارهٔ ۱۶۷: در طریق زندگانی هر قدم چندین گو ا ...9شمارهٔ ۱۶۸: طرف از شکستگان جهان کس نبسته است 10شمارهٔ ۱۶۹: چون دو ابروی سیاهت که بهم پیوسته ...11شمارهٔ ۱۷۰: خود هیچ و، نقاب از خط شبرنگ گرفته ...12شمارهٔ ۱۷۱: لوح دنیا از خط مهر و محبت ساده اس ...13شمارهٔ ۱۷۲: جانشین سفره، اکنون قالی کرمان شده ...14شمارهٔ ۱۷۳: مرد روشندل، ز نقص خویشتن شرمنده ا ...15شمارهٔ ۱۷۴: مایه جمعیت خاطر، نه سامان بوده اس ...16شمارهٔ ۱۷۵: بسکه ضعفم از نگاه او بخود بالیده ...17شمارهٔ ۱۷۶: خود کوه لنگری و، دلت سنگ خاره است 18شمارهٔ ۱۷۷: پیری رسید و، از همه وقت کناره است 19شمارهٔ ۱۷۸: بربند میان، وقت کنارت ز میانهاست 20شمارهٔ ۱۷۹: دو رنگی، شیوه اهل زمانه است 21شمارهٔ ۱۸۰: تا کی غم معاش خورم؟ وقت بندگی است 22شمارهٔ ۱۸۱: چو خیزی از سر شهرت سریر سلطانی اس ...23شمارهٔ ۱۸۲: دیدم ملک و مال جهان را، ندیدنی اس ...24شمارهٔ ۱۸۳: زآن شوخ دید تا دل ناسور پشت دست 25شمارهٔ ۱۸۴: ز بسکه قوت جذب نگاه با آن روست 26شمارهٔ ۱۸۵: درها همه بسته است، گشاده است در د ...27شمارهٔ ۱۸۶: خاطرت چون رم کند از هر دو عالم،را ...28شمارهٔ ۱۸۷: واعظ دل شده هرجا که بود بنده اوست 29شمارهٔ ۱۸۸: گفتمش: آن آتش است؟ گفت که: نی،روس ...30شمارهٔ ۱۸۹: چشم بگشا سرو آزادم، ببین احوال چی ...31شمارهٔ ۱۹۰: درد رنجوران تو، درمان چه میداند ک ...32شمارهٔ ۱۹۱: در پای دلت هر غم بی فایده بندیست 33شمارهٔ ۱۹۲: سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم ...34شمارهٔ ۱۹۳: رم کن از الفت، که تنهایی عجب یار ...35شمارهٔ ۱۹۴: آنکه هرلحظه نمرد از غم رویت، چون ...36شمارهٔ ۱۹۵: آید چو مرگ هستی پیرو جوان یکیست 37شمارهٔ ۱۹۶: خرام ناز تو، معمار شهر ویرانیست 38شمارهٔ ۱۹۷: در چهره بی شرم، نشانی ز صفا نیست 39شمارهٔ ۱۹۸: فکر سامان جهان، کار من رنجور نیست 40شمارهٔ ۱۹۹: کریم اوست که منت در آب و نانش نیس ...41شمارهٔ ۲۰۰: درد ما از پختگی، زحمت ده هر گوش ن ...42شمارهٔ ۲۰۱: عیش گیتی باد تند پر غباری بیش نیس ...43شمارهٔ ۲۰۲: دمی بشمع کرامت، چو تندی خو نیست 44شمارهٔ ۲۰۳: خاطر بلهوس او چه وفا خواهد داشت 45شمارهٔ ۲۰۴: خوشا سراب که، پا از عدم برون نگذا ...46شمارهٔ ۲۰۵: در طریق بندگی از خویش میباید گذشت 47شمارهٔ ۲۰۶: شب ز دردم، جمله دریا حق گذشت 48شمارهٔ ۲۰۷: خامه از برگشته بختی تا به آن دلبر ...49شمارهٔ ۲۰۸: سوی یار از همه پرداخته میباید رفت 50شمارهٔ ۲۰۹: گریه خونین ترا از ناله های ما گرف ...51شمارهٔ ۲۱۰: مفت آیین سخا را کی توان دامن گرفت ...52شمارهٔ ۲۱۱: در چشم شناسای ره و رسم امانت 53شمارهٔ ۲۱۲: به غیر معنی رنگین، مجو ز ما میراث 54شمارهٔ ۲۱۳: واعظ مکن نصیحت خود صرف ما عبث 55شمارهٔ ۲۱۴: زندگی شد همه نابود، پی بود عبث 56شمارهٔ ۲۱۵: بآب سبزه، به جان تن، بود چه سان م ...57شمارهٔ ۲۱۶: عقل اگر داری مکن هرگز تمنا تخت و ...58شمارهٔ ۲۱۷: رنگ سرخ آدمی را میکند زرد احتیاج 59شمارهٔ ۲۱۸: ای خواجه بخیل که هرگز ندیده است 60شمارهٔ ۲۱۹: دیو خویان راست، باهم روز شب دیوان ...61شمارهٔ ۲۲۰: چندین بزینت بدن ای خودنما مپیچ 62شمارهٔ ۲۲۱: فصل شباب رفت و، نیامد بکار هیچ 63شمارهٔ ۲۲۲: دل واکن هر پیر و جوانست دم صبح 64شمارهٔ ۲۲۳: بشکفان چون غنچه، چشم از خواب در ب ...65شمارهٔ ۲۲۴: نه من نمیروم آن شوخ را ببر گستاخ 66شمارهٔ ۲۲۵: پرید رنگ من، از می چو گشت جانان س ...67شمارهٔ ۲۲۶: نیست از بد گوهران، نرمی کم از دشن ...68شمارهٔ ۲۲۷: سخن تا پخته نبود کی پسند خاص و عا ...69شمارهٔ ۲۲۸: ز گلشن چون براه آن سرو قد لاله رو ...70شمارهٔ ۲۲۹: بدل اندیشه جانانم از شوکت نمی گنج ...71شمارهٔ ۲۳۰: عرق بر خویش چون از تاب آن گلبرگ ت ...72شمارهٔ ۲۳۱: فضای دل خلاص از خار خار غم کجا گر ...73شمارهٔ ۲۳۲: بکش تیغ ای ستمگر تا جهانی جان بکف ...74شمارهٔ ۲۳۳: ز پرگویی زبان کس را وبال دین و جا ...75شمارهٔ ۲۳۴: آزاده بهمراهی کس بند نگردد 76شمارهٔ ۲۳۵: ز یاران رنجش هم، مانع دیدار میگرد ...77شمارهٔ ۲۳۶: چگونه سوی تن از شرم باز میگردد 78شمارهٔ ۲۳۷: زبان حال عاشق، آن زمان غماز میگرد ...79شمارهٔ ۲۳۸: کی از اسباب نیکی بدگهر فرخنده میگ ...80شمارهٔ ۲۳۹: چشم دل منعم سیر، ز اسباب نمیگردد 81شمارهٔ ۲۴۰: دل منعم، ملول از گفتگوی زر نمیگرد ...82شمارهٔ ۲۴۱: میان خلق، با خلق آشنا کامل نمیگرد ...83شمارهٔ ۲۴۲: کدام روز آن، نگار بدخو، بجنگ دلها ...84شمارهٔ ۲۴۳: هرکس به سخا زنده بود، مرگ ندارد 85شمارهٔ ۲۴۴: چون بهله بصید دلم آن مست برآرد 86شمارهٔ ۲۴۵: بسرمه نرگس او الفت دگر دارد 87شمارهٔ ۲۴۶: گرچه درد دل ما شرح و بیانی دارد 88شمارهٔ ۲۴۷: تاب رخش، ماه و آفتاب ندارد 89شمارهٔ ۲۴۸: فضای خاطرم از غم از آن غبار ندارد 90شمارهٔ ۲۴۹: آغاز محبت دگر انجام ندارد 91شمارهٔ ۲۵۰: بگو به شرم، ز چشمم ترا نگاه ندارد 92شمارهٔ ۲۵۱: جهان خاک کرم خیزی ندارد 93شمارهٔ ۲۵۲: بی غم عالم، دمی بر اهل دولت نگذرد 94شمارهٔ ۲۵۳: زما بخشم جهان دو رنگ میگذرد 95شمارهٔ ۲۵۴: نتوانست ز بس ضعف بدندان جا کرد 96شمارهٔ ۲۵۵: آتش حسنش، کمان عشق را طیار کرد 97شمارهٔ ۲۵۶: چشم شوخم در رخ او خیرگی بسیار کرد 98شمارهٔ ۲۵۷: زهر مرگ دوستان در مغزم از بس کار ...99شمارهٔ ۲۵۸: ای که زینت طلبی جسم ترا لاغر کرد 100شمارهٔ ۲۵۹: صرصر آهم چراغ روز را خاموش کرد 101شمارهٔ ۲۶۰: گلی تو، گل! نظر اما نمیتوانم کرد 102شمارهٔ ۲۶۱: حبذا زور جنون، مغلوب زنجیرم نکرد 103شمارهٔ ۲۶۲: پیری در خواهش بدل ریش برآورد 104شمارهٔ ۲۶۳: نخل امیدت ببار آه سحر میآورد 105شمارهٔ ۲۶۴: بی نیازی ساقی از مینا برون میآورد 106شمارهٔ ۲۶۵: در هر سخن، سخنور صد تاب میخورد 107شمارهٔ ۲۶۶: میان عشق و ننگ و نام، الفت در نمی ...108شمارهٔ ۲۶۷: بدرویشان فسون جاه و دولت در نمیگی ...109شمارهٔ ۲۶۸: میرود فکر جهانم، که ز کار اندازد 110شمارهٔ ۲۶۹: چو حرف دانه خالش، قلم مذکور میساز ...111شمارهٔ ۲۷۰: مرا ذکر تو با این کهنگی ها تازه م ...112شمارهٔ ۲۷۱: نه کوه آن سرین تنها برآن موی کمر ...113شمارهٔ ۲۷۲: با دل خسته، چو بیرحمی او بستیزد 114شمارهٔ ۲۷۳: دشمن چو ریزشی دید، زو شور و شر نخ ...115شمارهٔ ۲۷۴: دلخوردنی ز مال، به اهل غنا رسد 116شمارهٔ ۲۷۵: مرد از راه شکست خود بعزت میرسد 117شمارهٔ ۲۷۶: از جگر خوناب اشکم خوش به سامان می ...118شمارهٔ ۲۷۷: به جبهه چین ز غم روزیت خطا باشد 119شمارهٔ ۲۷۸: ز بی برگان دل روشن ضمیران باصفا ب ...120شمارهٔ ۲۷۹: ز دستبرد حوادث گرت خبر باشد 121شمارهٔ ۲۸۰: بشوق آن گل عارض، مرا با خار خوش ب ...122شمارهٔ ۲۸۱: نه جوهر کسب ملک و مال اسباب جهان ...123شمارهٔ ۲۸۲: پردگی نیست عطا، گر همه پنهان باشد 124شمارهٔ ۲۸۳: الهی تا جهان باشد، شه ما کامران ب ...125شمارهٔ ۲۸۴: همین توقعم از تنگ آن دهن باشد 126شمارهٔ ۲۸۵: ز پیری، چون مرا قد همچو شمع سرنگو ...127شمارهٔ ۲۸۶: بریدن از جهان، سرمایه ارزندگی باش ...128شمارهٔ ۲۸۷: ما را ز آشنایان، غیر از جفا نباشد 129شمارهٔ ۲۸۸: آن را که به دل هیچ به جز یار نباش ...130شمارهٔ ۲۸۹: شوری اگر بسر هست، دستار گو نباشد 131شمارهٔ ۲۹۰: با دست او چو رنگ حنا دستیار شد 132شمارهٔ ۲۹۱: گره در ابروان، از گرمی خویش چو اخ ...133شمارهٔ ۲۹۲: صحرا ز باد دستی آهم فقیر شد 134شمارهٔ ۲۹۳: همچنان کز آب سرو بوستان قد میکشد 135شمارهٔ ۲۹۴: زحمت ایام، راحتجو فزونتر میکشد 136شمارهٔ ۲۹۵: پیری آمد بر تنم هر موی خنجر میکشد 137شمارهٔ ۲۹۶: سراپای وجودم، بسکه گم در عشق جانا ...138شمارهٔ ۲۹۷: بخود دم تا فرو بردم، سخن شد 139شمارهٔ ۲۹۸: آنکه خود را سبب هستی ما میداند 140شمارهٔ ۲۹۹: مرا از نعمت دیدار، دل سیری نمیدان ...141شمارهٔ ۳۰۰: بسکه کاهیدم ز غم، با خرده جان تن ...142شمارهٔ ۳۰۱: یار در نکته سرایی نه ز کس میماند 143شمارهٔ ۳۰۲: آنانکه از شراب تو مدهوش گشته اند 144شمارهٔ ۳۰۳: هر گه آن مه، رخ بنماید از پی دفع ...145شمارهٔ ۳۰۴: تن بمحنت ده، اگر خواهی که گردی سر ...146شمارهٔ ۳۰۵: با همه زشتی، بدام عشق خویشی پای ب ...147شمارهٔ ۳۰۶: می پرستان چهره ها از تاب می افروخ ...148شمارهٔ ۳۰۷: اهل دنیا، بسکه در دل حسرت زر داشت ...149شمارهٔ ۳۰۸: حرفی اگر بعاشق بیتاب میزند 150شمارهٔ ۳۰۹: عارف اگر چه بیغم دل دم نمیزند 151شمارهٔ ۳۱۰: این حریفان که گهی زاهد و گه اوباش ...152شمارهٔ ۳۱۱: فرداست اینکه زمره شاهنشهان کشند 153شمارهٔ ۳۱۲: یاران ز خودستایی، پیوسته در خروشن ...154شمارهٔ ۳۱۳: ز بس نگار من از خویش هم حجاب کند 155شمارهٔ ۳۱۴: حلقه بر هر دری این زمزمه را ساز ک ...156شمارهٔ ۳۱۵: چون به محفل رخ فرو زد، رنگ صهبا ب ...157شمارهٔ ۳۱۶: از سعی تیشه، چون دل فرهاد نشکند؟158شمارهٔ ۳۱۷: تند خویی مرد را بیقدر در عالم کند 159شمارهٔ ۳۱۸: نوبهار آمد، خردگو فکر زنجیرم کند 160شمارهٔ ۳۱۹: غنچه سالی خون خورد، تا چهره یی گل ...161شمارهٔ ۳۲۰: آشنایی بتو عیب است که بیگانه کند!162شمارهٔ ۳۲۱: هست سالک با خدا، گر کار دنیا میکن ...163شمارهٔ ۳۲۲: گفت و گوی آن دهن، اندیشه بیجا میک ...164شمارهٔ ۳۲۳: فارغ از خود هر که میگردد، فراغت م ...165شمارهٔ ۳۲۴: زآن چشم، دل به یک دو نظر صلح میکن ...166شمارهٔ ۳۲۵: امروز کس کجا ز سخن یاد میکند؟167شمارهٔ ۳۲۶: کی دگر دیوانه ما با قبا سر میکند؟168شمارهٔ ۳۲۷: میشود جان تازه، چون دوری ازین تن ...169شمارهٔ ۳۲۸: پیش تو شکوه عزم تظلم نمیکند 170شمارهٔ ۳۲۹: در زبان خبطی سخن را از بها می افگ ...171شمارهٔ ۳۳۰: خوبان بغازه چون رخ خود لاله گون ک ...172شمارهٔ ۳۳۱: نیست دندان آنکه پیران از دهان می ...173شمارهٔ ۳۳۲: دردمندان، بسکه رم از خودنمایی میک ...174شمارهٔ ۳۳۳: گردید حرص افزون، آن را که مال افز ...175شمارهٔ ۳۳۴: سخن سیم و زر و خانه و اسباب بود 176شمارهٔ ۳۳۵: مهر و کین از بهر حق، در خلق عالم ...177شمارهٔ ۳۳۶: بر ما سخن سرد عزیزان نه گران بود 178شمارهٔ ۳۳۷: آنچه از آه ستمکش، بستم کیش رود 179شمارهٔ ۳۳۸: همچنان کز خطش آن خال نهان پیدا شو ...180شمارهٔ ۳۳۹: کی دلت خوشحال با اندیشه دنیا شود؟ ...181شمارهٔ ۳۴۰: تا نسازی با جفا، کی مشکلت آسان شو ...182شمارهٔ ۳۴۱: قد چون خمید، جمله حواست زبون شود 183شمارهٔ ۳۴۲: چو شرح حال شهیدان او رساله شود 184شمارهٔ ۳۴۳: بدگهر، نیک بدینار و بدرهم نشود 185شمارهٔ ۳۴۴: رویش چو آتشین ز می ناب میشود 186شمارهٔ ۳۴۵: چون بلند افتاد همت، تخت عزت میشود 187شمارهٔ ۳۴۶: از ضعیفی، ناله ام حاجت رواتر میشو ...188شمارهٔ ۳۴۷: گر چنین بر ما کمان ناز پرکش میشود 189شمارهٔ ۳۴۸: ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل میش ...190شمارهٔ ۳۴۹: سنبل از تاب خم موی تو، درهم میشود 191شمارهٔ ۳۵۰: با صبوری کارهای مشکل آسان میشود 192شمارهٔ ۳۵۱: ای که پرچین جبهه ات، از حرف مردن ...193شمارهٔ ۳۵۲: کارها در آب و خاک فقر وارون میشود 194شمارهٔ ۳۵۳: تنها ز لفظ، شعر تو دلبر نمیشود 195شمارهٔ ۳۵۴: از چشم تنگ مردم، چشمم عصا نخواهد 196شمارهٔ ۳۵۵: عشق او جان خسته میخواهد 197شمارهٔ ۳۵۶: عجب دانم، از زخم بسمل برآید!198شمارهٔ ۳۵۷: ز عکست آینه، چون آب در خروش آید 199شمارهٔ ۳۵۸: ز خوی تند، همان تندخو بجان آید 200شمارهٔ ۳۵۹: خرد بگیر سر خود، که یار میآید 201شمارهٔ ۳۶۰: ره مقصود طی کردن، نه از تقصیر میآ ...202شمارهٔ ۳۶۱: خیر باشد، نگهش سخت بتک میآید 203شمارهٔ ۳۶۲: دوستان، مژده که ماه رمضان میآید 204شمارهٔ ۳۶۳: فریب عام، از هر رند بازاری نمی آی ...205شمارهٔ ۳۶۴: غم او ساخت دلم تنگ و، هم او بگشای ...206شمارهٔ ۳۶۵: تن نزار من، از چاکهای جامه نماید 207شمارهٔ ۳۶۶: هرگز بجهان کار کجان راست نیاید 208شمارهٔ ۳۶۷: عهد شباب بگذشت، وقت شتاب گردید 209شمارهٔ ۳۶۸: تا هوای سرمه گشتن ز استخوانم سر ک ...210شمارهٔ ۳۶۹: درد تو، کی توان بتن ناتوان کشید؟!211شمارهٔ ۳۷۰: جز حرف زر و سیم، دلت هیچ نگوید 212شمارهٔ ۳۷۱: از حرص گشته کام جهان پیش ما لذیذ 213شمارهٔ ۳۷۲: گر بود در پیش مهمان، نعمت الوان ل ...214شمارهٔ ۳۷۳: دل که باشد نشیمن غم یار 215شمارهٔ ۳۷۴: با چنان وحشت ز شوق رحمت آمرزگار 216شمارهٔ ۳۷۵: گزندگیست، چو خاری که خفت آرد بار 217شمارهٔ ۳۷۶: گوشه گیران را بره درگه سلطان چه ک ...218شمارهٔ ۳۷۷: گر نپرسد حالم آن نامهربان غمخوار ...219شمارهٔ ۳۷۸: روشن همیشه شمع دل از سوز آه دار 220شمارهٔ ۳۷۹: در چشم عقل هرکه بود سر حساب تر 221شمارهٔ ۳۸۰: میکند لطفی، ز بیرحمی بسی خونخوار ...222شمارهٔ ۳۸۱: مرا گلگشت معنی باشد از سیر چمن خو ...223شمارهٔ ۳۸۲: خلق می بینند فیض از تنگدستان بیشت ...224شمارهٔ ۳۸۳: میشود زین بندگیها، شرمساری بیشتر 225شمارهٔ ۳۸۴: مست آمد، با جمالی از شفق گلرنگ تر 226شمارهٔ ۳۸۵: کشد کلفت ز دنیا کم، بود هرکس بتمک ...227شمارهٔ ۳۸۶: کند پند ملایم در گرانجانان اثر به ...228شمارهٔ ۳۸۷: الینده ساغر گل مفلسونک ایاغینه بن ...229شمارهٔ ۳۸۸: منعم! باهل فقر چه خوانی نوای زر؟230شمارهٔ ۳۸۹: به از زمانه نداریم شوخ و شنگ دگر 231شمارهٔ ۳۹۰: کلاه ترک به سر نه، بگیر کشور دیگر 232شمارهٔ ۳۹۱: اوزگه عالمده مگر تو کسم غمیندن یا ...233شمارهٔ ۳۹۲: پیر چون گشتی، چو طفلان بازی دنیا ...234شمارهٔ ۳۹۳: چابقونچی، اگری باخشی مژگان یراقید ...235شمارهٔ ۳۹۴: گیچدی ئیگید لوق گونی ایندی خم اول ...236شمارهٔ ۳۹۵: غنچه سان این همه بر خویش مبال از ...237شمارهٔ ۳۹۶: قد خمید، از دیدن روها، به پشت پا ...238شمارهٔ ۳۹۷: گر نباشد بیش ای دل سیم و زر، با ک ...239شمارهٔ ۳۹۸: بهار کرد جهان را ز کوه و صحرا سبز 240شمارهٔ ۳۹۹: بر اهل ترک، نکرده است غم جفا هرگز 241شمارهٔ ۴۰۰: دنی نانجاق ترقی ایلسه عالی مکان ا ...242شمارهٔ ۴۰۱: گر گلسه لطفدین گوزه، اول ماهپاره ...243شمارهٔ ۴۰۲: یار طفلست و،ره کوچه نجسته است هنو ...244شمارهٔ ۴۰۳: بس است خواب، دگر چشم من ز جا برخی ...245شمارهٔ ۴۰۴: کاروان راه گمنامی نمیخواهد جرس 246شمارهٔ ۴۰۵: باشد بکشت عمر تو برق فنا نفس 247شمارهٔ ۴۰۶: موج دریای محنتی است نفس 248شمارهٔ ۴۰۷: گذشت زندگی و، شد ز دست کار افسوس 249شمارهٔ ۴۰۸: شده است باب در ایام ما ز بس تلبیس 250شمارهٔ ۴۰۹: تا به کی باشدت برای معاش 251شمارهٔ ۴۱۰: درفشان گردد چو دانا، در سخن، خامو ...252شمارهٔ ۴۱۱: زردرو چون خوشه، بهر روزی فردا مبا ...253شمارهٔ ۴۱۲: در گفتن عیب دگران بسته زبان باش 254شمارهٔ ۴۱۳: چو ابر بر سرمردم تمام احسان باش 255شمارهٔ ۴۱۴: تسخیر ملک فقر کن و، پادشاه باش 256شمارهٔ ۴۱۵: با خلق همنشین و، از ایشان رمیده ب ...257شمارهٔ ۴۱۶: شمشاد چیست تا کند آن زلف شانه اش؟ ...258شمارهٔ ۴۱۷: وقت نزاع، جان و دل از بهر غارتش 259شمارهٔ ۴۱۸: یارب بفضل خویش، گناهان ما ببخش 260شمارهٔ ۴۱۹: در زمین شوره هر دل که خواندی قابل ...261شمارهٔ ۴۲۰: نگین خاتم دلهاست در دندانش 262شمارهٔ ۴۲۱: گهر بر خویشتن پیچد ز فکر عقد دندا ...263شمارهٔ ۴۲۲: بهشت سفره درویش و، کاسه چو بینش 264شمارهٔ ۴۲۳: نشود عاشق از فغان خاموش 265شمارهٔ ۴۲۴: پیری آمد، نه جوانیست دگر از ما خو ...266شمارهٔ ۴۲۵: دل از خیال دوست، ندادم بفکر خویش 267شمارهٔ ۴۲۶: پادشاه ملک فقرم، بهر حفظ شان خویش 268شمارهٔ ۴۲۷: بود دنیا زنی، طول أملها زلف و گیس ...269شمارهٔ ۴۲۸: خرامان چون رود بیرون ز گلشن سرو د ...270شمارهٔ ۴۲۹: ای خوشا عزلت، که گردیم از در دلها ...271شمارهٔ ۴۳۰: نبود دعا فلک سیر، الا بپای اخلاص 272شمارهٔ ۴۳۱: غیر از خدنگ مرگ، که آن راست جان غ ...273شمارهٔ ۴۳۲: بر گردنم چنان شده محکم طناب قرض 274شمارهٔ ۴۳۳: عاشقان را ره ندارد، در دل پر غم ن ...275شمارهٔ ۴۳۴: نیست ای دل محنت آباد جهان، جای نش ...276شمارهٔ ۴۳۵: به پنج روزه حیاتست اعتبار غلط 277شمارهٔ ۴۳۶: ای مستی شباب، ترا کرده باب وعظ 278شمارهٔ ۴۳۷: باشد بحرف راست چو دایم بنای وعظ 279شمارهٔ ۴۳۸: میکنند از پیریم با هم سر و سامان ...280شمارهٔ ۴۳۹: راه اگر خواهی به اقلیم فنا مانند ...281شمارهٔ ۴۴۰: نیافته است کسی لذتی ز خوان طمع 282شمارهٔ ۴۴۱: غیر تلخی، طعم دیگر نیست در نان طم ...283شمارهٔ ۴۴۲: کسی ز خلق نباشد، چو خسروان قانع 284شمارهٔ ۴۴۳: از هجوم داغ، در تن نیست دیگر جای ...285شمارهٔ ۴۴۴: روشنایی از شب وصل تو اندوزد چراغ 286شمارهٔ ۴۴۵: ماند ز تاب و تب بدل زار من چراغ 287شمارهٔ ۴۴۶: انسان چه بود شرم و، درین نیست تکل ...288شمارهٔ ۴۴۷: میتواند لعل او شد بامی کوثر طرف 289شمارهٔ ۴۴۸: پیری آمد روشنی از چشم گریان رفت ح ...290شمارهٔ ۴۴۹: عهد شباب رفت و، نشد هیچ کار حیف!291شمارهٔ ۴۵۰: خانه ها کرده است ویران در جهان بس ...292شمارهٔ ۴۵۱: خواهد نمک خمیر وجودت ز شور عشق 293شمارهٔ ۴۵۲: غیر از می جنون، نرساند دماغ عشق 294شمارهٔ ۴۵۳: نبود این همه گشتن پی دنیا لایق 295شمارهٔ ۴۵۴: نباشدم تن تنها، ز فوج دشمن باک 296شمارهٔ ۴۵۵: از یار بد چه نقص، بخوش طینتان پاک ...297شمارهٔ ۴۵۶: افزون بود ز عالم دل یاد آن بزرگ 298شمارهٔ ۴۵۷: بگذشت زندگی همه در انتظار مرگ 299شمارهٔ ۴۵۸: من با نگاه عجز و، تو دل سخت تر ز ...300شمارهٔ ۴۵۹: ای کرده پشت بر حق و، رو در قفای م ...301شمارهٔ ۴۶۰: گذشت عمر و، تو در کار کاهلی، کاهل ...302شمارهٔ ۴۶۱: قامتم گردید چون قلاب، از یاد اجل 303شمارهٔ ۴۶۲: ای از عرق جبین تو صبح بهار دل 304شمارهٔ ۴۶۳: چشم پیکانت، نگاهی کرده روزی سوی د ...305شمارهٔ ۴۶۴: بیهوشی دولت را، مردن شمرد عاقل 306شمارهٔ ۴۶۵: کی میکنند جامه جان از جسد قبول 307شمارهٔ ۴۶۶: تا کعبه با خیال تو همدوش رفته ام 308شمارهٔ ۴۶۷: از نهفتن، راز را رسوای عالم کرده ...309شمارهٔ ۴۶۸: گر شود صبح رخش، مجلس فروز خانه ام 310شمارهٔ ۴۶۹: مژده باد ای دل، که اینک میرسد ماه ...311شمارهٔ ۴۷۰: یارب ز چرک مال جهان بخش نفرتم 312شمارهٔ ۴۷۱: اگر عاصی، اگر مجرم،اگر بیدین، اگر ...313شمارهٔ ۴۷۲: غبار آسا نسیمی چون وزد، در پای او ...314شمارهٔ ۴۷۳: ز شرح اشتیاق دوست، تا حرفی بیان ک ...315شمارهٔ ۴۷۴: از ناز اگر نیایی، خود در خیال مرد ...316شمارهٔ ۴۷۵: ز غصه جان نبری، بی حذر ازین مردم!317شمارهٔ ۴۷۶: نهادم عینک و، ملک عدم را بی خفا د ...318شمارهٔ ۴۷۷: ز بس نومیدی، از امیدهای خویشتن دی ...319شمارهٔ ۴۷۸: چو رنگ خویش، هردم انقلاب ساکنی دا ...320شمارهٔ ۴۷۹: بشکند از ناتوانی استخوان در پیکرم 321شمارهٔ ۴۸۰: چو تار چنگ کند گوشمال غم سازم 322شمارهٔ ۴۸۱: ز غم گر سوختم، نزدیک یار مهوش خوی ...323شمارهٔ ۴۸۲: تا تیغ تو بگذاشته لب بر لب زخمم 324شمارهٔ ۴۸۳: باین افتادگیها، مرد میدان دلیرانم 325شمارهٔ ۴۸۴: سرهنگ مصر گوشه نشینی کنون منم 326شمارهٔ ۴۸۵: ز آن جهان پاک آمدم، آلوده دامن می ...327شمارهٔ ۴۸۶: در وطن سخت غریبم، سفری میخواهم 328شمارهٔ ۴۸۷: برآ ز خانه، که از خان و مان خویش ...329شمارهٔ ۴۸۸: چهره بگشای، که از شوق بپرواز آیم 330شمارهٔ ۴۸۹: ما ز هر عشرت دنیا بسخن ساخته ایم 331شمارهٔ ۴۹۰: چشم و گوش و عقل و حس رفتند و، ما ...332شمارهٔ ۴۹۱: ما بلبلان خار علایق گزیده ایم 333شمارهٔ ۴۹۲: برکنده از حیات، باندک بهانه ایم 334شمارهٔ ۴۹۳: ضعف پیری آمد و، دست از جهان برداش ...335شمارهٔ ۴۹۴: بی رهنما، براه طلب پا گذاشتیم 336شمارهٔ ۴۹۵: ما ز نادانی، ز بس بدبین و بدخواه ...337شمارهٔ ۴۹۶: از بزرگان وحشی و، با خاکساران همد ...338شمارهٔ ۴۹۷: برده است از بسکه فکر آن نگار جانی ...339شمارهٔ ۴۹۸: بنشین تا رخت از تاب نظر غازه کنیم 340شمارهٔ ۴۹۹: چون کند پیری ستم، یاد جوانی میکنی ...341شمارهٔ ۵۰۰: چنان زشتم، که ترسم چشم رحمت ننگرد ...342شمارهٔ ۵۰۱: خود هم ز ظلم خانه خرابند ظالمان 343شمارهٔ ۵۰۲: درست نیست گشودن به خنده لب چندان 344شمارهٔ ۵۰۳: از ما گذشت عمر، بآیین مهوشان 345شمارهٔ ۵۰۴: غم بود غم، شراب درویشان 346شمارهٔ ۵۰۵: پا ز دولت نخورد، ترک سر درویشان 347شمارهٔ ۵۰۶: برگ جوانیت ریخت، برگ نوای طفلان 348شمارهٔ ۵۰۷: ریخت دندان و، گره در بند نان ما ه ...349شمارهٔ ۵۰۸: در تنم گردید داغش دردمند استخوان 350شمارهٔ ۵۰۹: پیش لطفش میتوان با روسیاهی ساختن 351شمارهٔ ۵۱۰: برگ ریزانست، رنگ از روی پیران ریخ ...352شمارهٔ ۵۱۱: از کمی پیوسته باید بیشی خود خواست ...353شمارهٔ ۵۱۲: پهلوانی نیست سنگی یا گلی برداشتن 354شمارهٔ ۵۱۳: تو که بر خار تحمل نتوانی رفتن 355شمارهٔ ۵۱۴: زیاده فیض توان از شکستگان بردن 356شمارهٔ ۵۱۵: باین سامان چه ساز عیش دیگر میتوان ...357شمارهٔ ۵۱۶: بسکه بد باشد ز شوخی خنده بر یاران ...358شمارهٔ ۵۱۷: کو بخت حرف پیش تو ای نازنین زدن؟359شمارهٔ ۵۱۸: گر بسیر گلشن، آن حیرت فزا خواهد ش ...360شمارهٔ ۵۱۹: قامتم گر این چنین از غم دو تا خوا ...361شمارهٔ ۵۲۰: با چراغ دل ازین ظلمت سرا باید شدن 362شمارهٔ ۵۲۱: در دل میگشاید، چشم از اغیار پوشید ...363شمارهٔ ۵۲۲: بگوش آنکه بود بهره ور ز فهمیدن 364شمارهٔ ۵۲۳: پیش چراغ فیض شب، از خواب دم مزن 365شمارهٔ ۵۲۴: گر فلاطون زمانی، حرف دانستن مزن 366شمارهٔ ۵۲۵: گشت چو معمار فیض، بانی بنیان حسن 367شمارهٔ ۵۲۶: ز شمع فیض تاریکی است، قانع را سرا ...368شمارهٔ ۵۲۷: شمع بینش که مرا بود جهان ز آن روش ...369شمارهٔ ۵۲۸: خویش را آزاد خواهی، صید دام دوست ...370شمارهٔ ۵۲۹: یا رب از خواب گران غفلتم بیدار کن 371شمارهٔ ۵۳۰: دیده چون شبنم، برین گلزار عبرت با ...372شمارهٔ ۵۳۱: بر در حق جز خضوع و عجز استدعا مکن 373شمارهٔ ۵۳۲: پشت دست از حسرت دینار با دندان مک ...374شمارهٔ ۵۳۳: بهار آمد، که جوشد ز آتش دل باز خو ...375شمارهٔ ۵۳۴: ای گل، تو بی علاقه به دنیا شدی و ...376شمارهٔ ۵۳۵: چون زبان در گفتگو، بیجا ز کام آید ...377شمارهٔ ۵۳۶: که تواند شدن از بزم تو طناز برون؟378شمارهٔ ۵۳۷: کرا پا میرود از محفل آن سیمبر بیر ...379شمارهٔ ۵۳۸: دمی ز آن پیش کآید چون حباب جان زت ...380شمارهٔ ۵۳۹: حال ما خواهی بدانی، زلف خوبان را ...381شمارهٔ ۵۴۰: شوخیش را نکند گوشه نشین خانه زین 382شمارهٔ ۵۴۱: چهره آرایی بود از نشأه می ننگ او 383شمارهٔ ۵۴۲: میتراود التفات از جبهه پر چین او 384شمارهٔ ۵۴۳: از آنم کم، که گویم شکر احسان زیاد ...385شمارهٔ ۵۴۴: میکند گرمی بما هر بیوفائی غیر تو 386شمارهٔ ۵۴۵: گردد چو بگفتار زبان در دهن تو 387شمارهٔ ۵۴۶: غم میرمد، ز پیچش زلف سیاه تو 388شمارهٔ ۵۴۷: نیست بلبل چو من و، گل نه چنانست ک ...389شمارهٔ ۵۴۸: موی چون گردید جو گندم، دگر هشیار ...390شمارهٔ ۵۴۹: گذر گاهی بود گلزار گیتی، از صبا ب ...391شمارهٔ ۵۵۰: چشم بگشا غنچه آسا در بهار صبحگاه 392شمارهٔ ۵۵۱: غیر محرومی رویت نبود کار نگاه 393شمارهٔ ۵۵۲: نخل شمع، از چشم گریان سربلندی یاف ...394شمارهٔ ۵۵۳: دنیا طلب، به دنیا، دل بین چگونه د ...395شمارهٔ ۵۵۴: یارب ز کهنه دیر جهان، وحشتم بده 396شمارهٔ ۵۵۵: چشمش در ستم باز بر خلق کرده 397شمارهٔ ۵۵۶: یارب دل قانع، بدل سیم زرم ده 398شمارهٔ ۵۵۷: کشد رشکم، اگر دانم کس احوال مرا د ...399شمارهٔ ۵۵۸: ز حیرت تو، کسی گردش از کباب ندیده 400شمارهٔ ۵۵۹: ویرمه، چوق رنگ گل عارض جانانمزه 401شمارهٔ ۵۶۰: زال دنیا محو گردیدن ندارد این همه 402شمارهٔ ۵۶۱: کشد از گرم رویی، نیک و بد را در ب ...403شمارهٔ ۵۶۲: نگذاشت جان غم تو برای شهادتی 404شمارهٔ ۵۶۳: شایسته قبول، ندارم عبادتی 405شمارهٔ ۵۶۴: زیر گل بودن، بسی خوشتر، که زیر من ...406شمارهٔ ۵۶۵: با من همیشه درد تو دارد عنایتی 407شمارهٔ ۵۶۶: نیی کریم، ز فیض آب تا نمیگردی 408شمارهٔ ۵۶۷: بگرد دولت دنیای دون پرور چه میگرد ...409شمارهٔ ۵۶۸: پسند دوست نبود خود پسندی 410شمارهٔ ۵۶۹: درین ماتم سرا از غفلت ای جاهل، چه ...411شمارهٔ ۵۷۰: بی سجده درگاه تو، نبود سر خاری 412شمارهٔ ۵۷۱: در دلها برویت میگشاید نرم گفتاری 413شمارهٔ ۵۷۲: سرکش سمند دولت، پر نیست اعتباری 414شمارهٔ ۵۷۳: بغیر بیکسیم نیست در جهان یاری 415شمارهٔ ۵۷۴: دل پر غم، سر پر شور و، جان بینوا ...416شمارهٔ ۵۷۵: نباشد مردی آن کاسباب ملک و، سیم و ...417شمارهٔ ۵۷۶: دلم از گرد کلفت، شام دیجور است پن ...418شمارهٔ ۵۷۷: گوشه یی میخواهم و، چشم بخوان دل ت ...419شمارهٔ ۵۷۸: میبرد هر دم دلم را، غمزه غارتگری 420شمارهٔ ۵۷۹: دگر مخواب، چو دندان فتادت ای سفری 421شمارهٔ ۵۸۰: خسروی خواهی، بنه از سر کلاه سروری 422شمارهٔ ۵۸۱: بهر نان تاکی بدرها آب روی خود بری ...423شمارهٔ ۵۸۲: نیست او شاه که دارد کمر سیم و زری ...424شمارهٔ ۵۸۳: چنان در بند غم باید بخود بالیدن ا ...425شمارهٔ ۵۸۴: کیم من؟ بیدلی، بیچاره یی، از خویش ...426شمارهٔ ۵۸۵: ز دل رفتی مرا گرد تعلق، حبذا پیری ...427شمارهٔ ۵۸۶: ایام عیش بگذشت، شد روزگار پیری 428شمارهٔ ۵۸۷: کند پیوسته با آن تیغ ابرو هر که د ...429شمارهٔ ۵۸۸: بهرجا میفروزی چهره،آتشخانه میسازی 430شمارهٔ ۵۸۹: کونکلر یرده جیرانی فغانلر گوکده د ...431شمارهٔ ۵۹۰: گاهی سری بخاطر غمناک میکشی 432شمارهٔ ۵۹۱: نماز عاشقان باشد، همه مستی و بیهو ...433شمارهٔ ۵۹۲: دوست داند زبان خاموشی 434شمارهٔ ۵۹۳: چون ز صحرای عدم گشت بتن جان راضی؟435شمارهٔ ۵۹۴: همچو ناخن، شده خم بر در سلطان تاک ...436شمارهٔ ۵۹۵: از برای مال، گشتن کوه صحرا تا بکی ...437شمارهٔ ۵۹۶: با همه نیرنگ، تاکی گفت و گوی سادگ ...438شمارهٔ ۵۹۷: در میان دوستان، با این کمال بندگی 439شمارهٔ ۵۹۸: نیست چون بر غیر جان کندن، بنای زن ...440شمارهٔ ۵۹۹: با این دو روزه عمر، با این حرص پی ...441شمارهٔ ۶۰۰: چون کند شمع رخت را انجمن پروانگی 442شمارهٔ ۶۰۱: از حال میزند دم، صوفی بهرزه نالی 443شمارهٔ ۶۰۲: بر کتاب دل نوشتم تا خط عشقت جلی 444شمارهٔ ۶۰۳: ز بس پر گشته بزم از حیرت روی دل آ ...445شمارهٔ ۶۰۴: اگر گللر غمیندینک دور چمنده بلبل ...446شمارهٔ ۶۰۵: زبان گشود و، چنین گفت شمع نورانی:447شمارهٔ ۶۰۶: ندهم تن بجز از عریانی 448شمارهٔ ۶۰۷: با من نگاه او کرد، هر چند پهلوانی 449شمارهٔ ۶۰۸: چه دوداست آن ترا بر گرد لب از خط ...450شمارهٔ ۶۰۹: تو کز طول امل در بند جمع مال و سا ...451شمارهٔ ۶۱۰: تو جانی، جان! چرا چندین گرفتار بد ...452شمارهٔ ۶۱۱: بر من کند از بس غم عشق تو گرانی 453شمارهٔ ۶۱۲: بکام خویش، نچیدم گلی ز باغ جوانی 454شمارهٔ ۶۱۳: پیری رسید و نور نظر گشت رفتنی 455شمارهٔ ۶۱۴: نتواندم بعشوه جهان کرد رهزنی 456شمارهٔ ۶۱۵: زینت اهل صفا، آمده عریان بدنی 457شمارهٔ ۶۱۶: تن ز هم پاشید و، فکر پوشش آن میکن ...458شمارهٔ ۶۱۷: جوش بهار شد، سرو پا را چه میکنی؟!459شمارهٔ ۶۱۸: دولت آن باشد که حق را بنده فرمانی ...460شمارهٔ ۶۱۹: کام حاصل ای دل از آه سحر گاهی کنی 461شمارهٔ ۶۲۰: بملک فقر خود را آن زمان فرمانروا ...462شمارهٔ ۶۲۱: بنده عالم چرا از بهر ده درهم شوی؟463شمارهٔ ۶۲۲: نظر بگشا، نگه دانسته کن، در هر پر ...464شمارهٔ ۶۲۳: هر نقش درم بندی است، در دیده آگاه ...465شمارهٔ ۶۲۴: در کنار یار، از یار است دست ما ته ...466شمارهٔ ۶۲۵: خردمندی فزاید آدمی را بسکه تنهایی 467شمارهٔ ۶۲۶: ز مرگت دوستان را، آن قدرها نیست پ ...468شمارهٔ ۶۲۷: ای رنگت از طراوت، چون اطلس ختایی 469شمارهٔ ۶۲۸: چون تن درست بود، گو مباش دنیائی 470شمارهٔ ۶۲۹: برگی از باغ تو، هر رنگ گل زیبایی 471شمارهٔ ۶۳۰: بسویت جنبش هر نو نهال ایمای ابروی ...472شمارهٔ ۶۳۱: دیوانه گر نه یی، بخود این دل چه د ...473شمارهٔ ۶۳۲: بنده تن تا بکی، ای جان اگر آزاده ...474شمارهٔ ۶۳۳: با لاف عقل، بازی دنیا چه خورده یی ...475شمارهٔ ۶۳۴: عشق نبود جز بلا با صبر بی اندازه ...476شمارهٔ ۶۳۵: ای که از سودای گنج سیم و زر دیوان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ