کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به پیری، از چه رو می افگنی کار جوانی را
    چه میدانی که سلخی هست، ماه زندگانی را
    کسی کز بار پیری حلقه شد قد چو شمشادش
    سراپا چشم گردیده است و، میجوید جوانی را
    دلیلی بهتر از افتادگی نبود ره حق را
    که از بالای پستی، آب دارد این روانی را
    در آفت خانه دنیا، تلاش خاکساری کن
    زمین بودن سپر باشد، بلای آسمانی را
    اگر خواهی نشاط، از حاصل گیتی بکش دامن
    که دارد سرو، از آزادگی رقص روانی را
    بوضع کهنه دیر این جهان، با این دل غمگین
    بسی خندی، اگر بینی رباط زعفرانی را
    گرفت از دست ما پیری، همه بود و نبود ما
    به ما نگذاشت واعظ، هیچ جز داغ جوانی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha