کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن نور دیده یک نظر از من دریغ داشت
    تیری ز غمزه بر جگر از من دریغ داشت
    میشد نکو به زخم دگر زخم سینه ام
    دردا که مرهم دگر از من دریغ داشت
    او دانه درست و منش مشتری دریغ کرد
    کان در رقیب بد گهر از من دریغ داشت
    روشن نگشت شانه چشمم به صد چراغ
    تا خاک کوی و کرد در از من دریغ داشت
    از خاک پاش بود خیر باد صبح را
    سردی نگر که این خبر از من دریغ داشت
    وصل خود ار چه داشت ز کم طالبان دریغ
    طالع نگر که بیشتر از من دریغ داشت
    نام کمال طوطی شیرین سخن نهاد
    وین طرفه کان دو لب شکر از من دریغ داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha