کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوشم ز قبله روی بر آن آستانه بود
    اشکم ز دیده سوی درت هم روانه بود
    در سر می صبوحی و در دیدهها خمار
    جان بی لب تو تشنه جام شبانه بود
    دل بود و آه و ناله بر آن در کشید باز
    چون شمع جان سوخته خود در میانه بود
    از خال و عارض تو فتادم ببند زلف
    مرغی که شد بدام سبب آب و دانه بود
    جانم ز زخم غمزه به چشم تو می گریخت
    از خستگیش میل به بیمار خانه بود
    چون در سخن شد آن لب شیرین شکر فشان
    در گوشها حکایت شیرین فسانه بود
    القصه زین فسانه مراد دل کمال
    شرح غم تو بود و دگرها بهانه بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha