به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۵۹۷: با چشم خوش ای شوخ مرا جنگ مینداز

1690عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با چشم خوش ای شوخ مرا جنگ مینداز
محنت زده را به بلا جنگ مینداز
در دست صبا سلسله زلف میفکن
شوریده دلان را به صبا جنگ مینداز
شب بر در تو بوده ام این راز نهان دار
آن حاسة سگ را به گدا جنگ مینداز
گفتی بر باران بردمه کشتن یاری
نا آمده در مجلس ما جنگ مینداز
یک ناوک دیگر بزن و راست رسانتر
با جان دل مجروع مرا جنگ مینداز
در دست کمال آن سر زلف افکن وشو صلح
خود را بمن بیسر و پا جنگ مینداز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۹۶: ای خاک آستان تو شاهان سر فراز 2شمارهٔ ۵۹۷: با چشم خوش ای شوخ مرا جنگ مینداز 3شمارهٔ ۵۹۸: به دعوی قدت سرو سر افراز 4شمارهٔ ۵۹۹: چو عشق آمد ای عقل خیز و گریز 5شمارهٔ ۶۰۰: دریغ از جورت آمد وز جفا نیز 6شمارهٔ ۶۰۱: رفت عمر و نشد آن شوخ به ما بار هن ...7شمارهٔ ۶۰۲: زاهد شهرم و صاحب نظر و شاهد باز 8شمارهٔ ۶۰۳: سر من خاک پایت باد و جان نیز 9شمارهٔ ۶۰۴: کشت چشم توأم به شیوه و ناز 10شمارهٔ ۶۰۵: گل رخسار ترا وقت تماشاست هنوز 11شمارهٔ ۶۰۶: ما را بچه جرم از نظر انداخته باز 12شمارهٔ ۶۰۷: ما سر فدای خاک رهت کرده ایم باز 13شمارهٔ ۶۰۸: مجلس ما به حضور تو چنانست امروز 14شمارهٔ ۶۰۹: مژه تیزست و غمزه نیز و تو نیز 15شمارهٔ ۶۱۰: نیست از سوز تو جانرا نه گزیر 16شمارهٔ ۶۱۱: بار بیرون نشد ز خانه هنوز 17شمارهٔ ۶۱۲: از بار دین و دنیا باشد مراد هر کس 18شمارهٔ ۶۱۳: تو زما وصف آن جمال مپرس 19شمارهٔ ۶۱۴: خیال خال لبش می کنم به خواب هوس 20شمارهٔ ۶۱۵: دارم من از جهان غم باری همین و بس 21شمارهٔ ۶۱۶: دل من طلبکار بار است و بس 22شمارهٔ ۶۱۷: ساقی به می بر افروز امشب چراغ مجل ...23شمارهٔ ۶۱۸: گر به مسجد نروم قبله من روی تو بس 24شمارهٔ ۶۱۹: گفتمش نام تو گفتا از مه تابان پرس 25شمارهٔ ۶۲۰: من و دردت مرا دوا این بس 26شمارهٔ ۶۲۱: آن غمزه چو از ریش دل آزرد سر نیش 27شمارهٔ ۶۲۲: آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش 28شمارهٔ ۶۲۳: آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش 29شمارهٔ ۶۲۴: به خواب آن لعل میگون دیده ام دوش 30شمارهٔ ۶۲۵: به مطرب شبه چه خوش میگفت چنگش 31شمارهٔ ۶۲۶: چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به ...32شمارهٔ ۶۲۷: دارد به سجده شبها به روی بر زمینی 33شمارهٔ ۶۲۸: دال زلف و الف قامت و بیم دهنش 34شمارهٔ ۶۲۹: دلا نسیم عنایت وزید حاضر باش 35شمارهٔ ۶۳۰: دل مسکین که می بینی ازینسان بی زر ...36شمارهٔ ۶۳۱: دل که دلداری ندارد دل نشاید خواند ...37شمارهٔ ۶۳۲: رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش 38شمارهٔ ۶۳۳: رفتی ز برم عاقبت ای شوخ جفا کیش 39شمارهٔ ۶۳۴: زهی کشیده کمان ابروی تو تا بن گوش 40شمارهٔ ۶۳۵: سرو دیوانه شدست از هوسی بالایش 41شمارهٔ ۶۳۶: شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش 42شمارهٔ ۶۳۷: کسی که دل طرف زلف یار میکشدش 43شمارهٔ ۶۳۸: گر زلف دراز فکنی از طرف بناگوش 44شمارهٔ ۶۳۹: گنه دیده گراینست که کردم نگهش 45شمارهٔ ۶۴۰: لاابالی را اگر سامان نباشد گو مبا ...46شمارهٔ ۶۴۱: لب میگزد چو چشم گشایم بدیدنش 47شمارهٔ ۶۴۲: ما به شادی جهانی نفروشیم 48شمارهٔ ۶۴۳: ما به فریاد آمدیم از ناله شبهای خ ...49شمارهٔ ۶۴۴: مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش 50شمارهٔ ۶۴۵: من باده بخورم چکنم گو حرام باش 51شمارهٔ ۶۴۶: می میرسد از باغ به خدمت برسیدش 52شمارهٔ ۶۴۷: نشان شیروان دارد سر زلف پریشانش 53شمارهٔ ۶۴۸: نیستم دسترسی آنکه ببوسم پایش 54شمارهٔ ۶۴۹: بار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپ ...55شمارهٔ ۶۵۰: به نینی که بر آن در بریم سجده خاص 56شمارهٔ ۶۵۱: کجا کنند به نیغ از تو عاشقان اعرا ...57شمارهٔ ۶۵۲: داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط 58شمارهٔ ۶۵۳: کسی که دوست ندارد ز جان ندارد 59شمارهٔ ۶۵۴: دل چه کند سرو و تماشای باغ 60شمارهٔ ۶۵۵: کنار آب و لب جویبار و گوشه باغ 61شمارهٔ ۶۵۶: بار بنشست به مجلس بنشانید چراغ 62شمارهٔ ۶۵۷: ای خطت خوب و عبارت نازک و لبها لط ...63شمارهٔ ۶۵۸: در زورق حیات است جان رقیب خائف 64شمارهٔ ۶۵۹: زهی بدایت حسن رخنه نهایت لطف 65شمارهٔ ۶۶۰: به حسن خلق بستان دل ز عشاق 66شمارهٔ ۶۶۱: به مسجد هفته از تو کجا یک سجدة لا ...67شمارهٔ ۶۶۲: طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق 68شمارهٔ ۶۶۳: هوای وصل تو دارد غریق بحر فراق 69شمارهٔ ۶۶۴: ز حسرت خاک شد این چشم غمناک 70شمارهٔ ۶۶۵: اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسن ...71شمارهٔ ۶۶۶: نارگی می جنبدم در تن چو چنگ 72شمارهٔ ۶۶۷: ز رویم وقت کشتن می رود رنگ 73شمارهٔ ۶۶۸: ای رایت جمال تو نقش نگین دل 74شمارهٔ ۶۶۹: ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل 75شمارهٔ ۶۷۰: به زلف و خال تو کردی خون خویش سبی ...76شمارهٔ ۶۷۱: بی تو مرا خواب و خیال وصال 77شمارهٔ ۶۷۲: پری به حسن و لطافت نداشت با همه ح ...78شمارهٔ ۶۷۳: زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤا ...79شمارهٔ ۶۷۴: مرو مایل به قد تست چه حاجت به دلی ...80شمارهٔ ۶۷۵: عشق حرفی ست که دال است بر آیات کم ...81شمارهٔ ۶۷۶: گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل 82شمارهٔ ۶۷۷: لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال 83شمارهٔ ۶۷۸: مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاص ...84شمارهٔ ۶۷۹: مرا گویند عاشق گرد و بیدل 85شمارهٔ ۶۸۰: نیست جز درد سری زین دل غمگین حاصل 86شمارهٔ ۶۸۱: نیست کس را به حسن روی تو قیل 87شمارهٔ ۶۸۲: آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم 88شمارهٔ ۶۸۳: از لب او تاخیری بافتیم 89شمارهٔ ۶۸۴: از لب و زلف او نشان جستم و باز یا ...90شمارهٔ ۶۸۵: ای بخت بارینی که به باران رسانیم 91شمارهٔ ۶۸۶: ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام 92شمارهٔ ۶۸۷: با تو از دل نشانه یافته ام 93شمارهٔ ۶۸۸: باز در آن کو گذری بافتم 94شمارهٔ ۶۸۹: باز در عشق یکی دل به غلامی دادم 95شمارهٔ ۶۹۰: باز می بیخودی بروی تو خوردیم 96شمارهٔ ۶۹۱: بیوی خویش گردان زنده بازم 97شمارهٔ ۶۹۲: بحمدالله که دیگر بر روی دوستانه د ...98شمارهٔ ۶۹۳: به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کر ...99شمارهٔ ۶۹۴: به درد تو جز ناله همدم ندارم 100شمارهٔ ۶۹۵: بر آمد جان ز شوق آن دهانم 101شمارهٔ ۶۹۶: بسی درد از غم عشقت کشیدم 102شمارهٔ ۶۹۷: بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مرد ...103شمارهٔ ۶۹۸: بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم 104شمارهٔ ۶۹۹: بیا ساقی که بیخ غم به دور گل بران ...105شمارهٔ ۷۰۰: بی تو نفسی که زنده مانم 106شمارهٔ ۷۰۱: پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم 107شمارهٔ ۷۰۲: تا خانه دل جای نمنای تو کردیم 108شمارهٔ ۷۰۳: تا دست به زلف بار بردیم 109شمارهٔ ۷۰۴: ترا بر دیده من جاست گفتم 110شمارهٔ ۷۰۵: ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید ...111شمارهٔ ۷۰۶: ترا در دل وفا باشد چه دانم 112شمارهٔ ۷۰۷: ترا شوخ اندک وفا گفته ایم 113شمارهٔ ۷۰۸: را که هست ز ساعد در آستین پرسیم 114شمارهٔ ۷۰۹: ترا گر بی وفا گفتم چه گفتم 115شمارهٔ ۷۱۰: جان دارم و دل دارم سر دارم و زر د ...116شمارهٔ ۷۱۱: چرا رنجید بار از من گناه خود نمی ...117شمارهٔ ۷۱۲: چون روز روشن است که ما رند و عاشق ...118شمارهٔ ۷۱۳: چه بودی گر شبی در خواب رفتی چشم ب ...119شمارهٔ ۷۱۴: چه خسته میکنی ای جان به غمزه خاطر ...120شمارهٔ ۷۱۵: چه خوش بود آن شبی کز در در آمد با ...121شمارهٔ ۷۱۶: چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو ...122شمارهٔ ۷۱۷: چه رنجم از تو گر کشتی به نازم 123شمارهٔ ۷۱۸: حقوق ناز و عتاب حبیب من دانم 124شمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم 125شمارهٔ ۷۲۰: خیال چشم و ابرویت شبی در خواب مید ...126شمارهٔ ۷۲۱: دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم 127شمارهٔ ۷۲۲: در دست در درونم درمان آن ندانم 128شمارهٔ ۷۲۳: درین زحمت که این نوبت من از ریش د ...129شمارهٔ ۷۲۴: دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدا ...130شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...131شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 132شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 133شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 134شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 135شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...136شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 137شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 138شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 139شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...140شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...141شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...142شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 143شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 144شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 145شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 146شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 147شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 148شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 149شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 150شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...151شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...152شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 153شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...154شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 155شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 156شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 157شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...158شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 159شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 160شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 161شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 162شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...163شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 164شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 165شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 166شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...167شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 168شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 169شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...170شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 171شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 172شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...173شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...174شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 175شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 176شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 177شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...178شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...179شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 180شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...181شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 182شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 183شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...184شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 185شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 186شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 187شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 188شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 189شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 190شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 191شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 192شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...193شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 194شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 195شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 196شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...197شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 198شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 199شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 200شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 201شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 202شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...203شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 204شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...205شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 206شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...207شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 208شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 209شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 210شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...211شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 212شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 213شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 214شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...215شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...216شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 217شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 218شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 219شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 220شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 221شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 222شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 223شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 224شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...225شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...226شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 227شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 228شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 229شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...230شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...231شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 232شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 233شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 234شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 235شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 236شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 237شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...238شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...239شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...240شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 241شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...242شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...243شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 244شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 245شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 246شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 247شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 248شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...249شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...250شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...251شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 252شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...253شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 254شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...255شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...256شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 257شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 258شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 259شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 260شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 261شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...262شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...263شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...264شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 265شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...266شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...267شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 268شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 269شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 270شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...271شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 272شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 273شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 274شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...275شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 276شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 277شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...278شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 279شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...280شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 281شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 282شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 283شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...284شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 285شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...286شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 287شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...288شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...289شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 290شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 291شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...292شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 293شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...294شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 295شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 296شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 297شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 298شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 299شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 300شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 301شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 302شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 303شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 304شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 305شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 306شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 307شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 308شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 309شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 310شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 311شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 312شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...313شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 314شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...315شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 316شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...317شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 318شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 319شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...320شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...321شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 322شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 323شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 324شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 325شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 326شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 327شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 328شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 329شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 330شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 331شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 332شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 333شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 334شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 335شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 336شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 337شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 338شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 339شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 340شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 341شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 342شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 343شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 344شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 345شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 346شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 347شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 348شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 349شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...350شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...351شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 352شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 353شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 354شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 355شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 356شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 357شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 358شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 359شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...360شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 361شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...362شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...363شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 364شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 365شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 366شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 367شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 368شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 369شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 370شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 371شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 372شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 373شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 374شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...375شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 376شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...377شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 378شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 379شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 380شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...381شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 382شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 383شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 384شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 385شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...386شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...387شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 388شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 389شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 390شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 391شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...392شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...393شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 394شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 395شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 396شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 397شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 398شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 399شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 400شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 401شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 402شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...403شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 404شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 405شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 406شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 407شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 408شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 409شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 410شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 411شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 412شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 413شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 414شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 415شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...416شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 417شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...418شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 419شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...420شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...421شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 422شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 423شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 424شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 425شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...426شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 427شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 428شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 429شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...430شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 431شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 432شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 433شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 434شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 435شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 436شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...437شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 438شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 439شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 440شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 441شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 442شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 443شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 444شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 445شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...446شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 447شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 448شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 449شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 450شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 451شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 452شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 453شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...454شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...455شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 456شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 457شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...458شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 459شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 460شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 461شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 462شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 463شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 464شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 465شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...466شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...467شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 468شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 469شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...470شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...471شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 472شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...473شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 474شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 475شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...476شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...477شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 478شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...479شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 480شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 481شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 482شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...483شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...484شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ