کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم
    همنی دار که خود را بر بار اندازم
    من چو شمعم که گرم سوز به پایان برسد
    سوختن پیش رخ دوست ز سر آغازم
    پیش مردم اگر از دیده نیفتادی اشک
    هرگز از پرده برون می نفتادی رازم
    اگر صدم عیب به می خواری و رندی پیداست
    در نهان یک هنرم هست که شاهد بازم
    نشنود نالهام از ضعف درون هیچ طبیب
    زآن جهان آید از آن چونه شنود آوازم
    دوش تب داشتم و شب همه شب گرم بدان
    که شوی رنجه و آنی به عیادت بازم
    درد جانسوز اگر این و جراحت این است
    مرهم آن بهتر و درمان که بدینها سازم
    باز گفتم که به تبع هرزه بگوینده کمال
    این سخن های محال است که می پردازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha