به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من

1610عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من
گریش گویم به جان ماند به جان رنجد ز من
گر ببندم نقش بوسش در خیال آید به جنگ
را بر آرم نام آن لب بر زبان رنجد ز من
گر بگویم نیست در خوبان مسلمانی و رحم
زین شکایت ها نخست آن داستان رنجد ز من
فتنه انگیزی و شوخی را اگر عیبی نهم
اول آن چشم آنگهی آن ابروان رنجد ز من
دوست دارم ز خوبانش همه دانند گو
من چه غم دارم گر این آزارد آن رنجد ز من
خاطر جان جهان من چو باشد برقرار
سهل باشد گر دل خلق جهان رنجد ز من
دردسر کم ده به ناله آن سگ کورا کمال
گر نمی خواهی که بار مهربان رنجد ز من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...2شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 3شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...4شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...5شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 6شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 7شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 8شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 9شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 10شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...11شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...12شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...13شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 14شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...15شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...16شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 17شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 18شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 19شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...20شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 21شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 22شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 23شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...24شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 25شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 26شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...27شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 28شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...29شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 30شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 31شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 32شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...33شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 34شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...35شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 36شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...37شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...38شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 39شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 40شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...41شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 42شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...43شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 44شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 45شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 46شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 47شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 48شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 49شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 50شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 51شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 52شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 53شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 54شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 55شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 56شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 57شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 58شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 59شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 60شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 61شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...62شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 63شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...64شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 65شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...66شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 67شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 68شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...69شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...70شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 71شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 72شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 73شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 74شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 75شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 76شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 77شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 78شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 79شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 80شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 81شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 82شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 83شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 84شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 85شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 86شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 87شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 88شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 89شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 90شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 91شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 92شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 93شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 94شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 95شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 96شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 97شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 98شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...99شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...100شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 101شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 102شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 103شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 104شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 105شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 106شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 107شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 108شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...109شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 110شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...111شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...112شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 113شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 114شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 115شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 116شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 117شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 118شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 119شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 120شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 121شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 122شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 123شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...124شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 125شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...126شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 127شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 128شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 129شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...130شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 131شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 132شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 133شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 134شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...135شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...136شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 137شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 138شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 139شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 140شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...141شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...142شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 143شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 144شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 145شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 146شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 147شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 148شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 149شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 150شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 151شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...152شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 153شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 154شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 155شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 156شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 157شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 158شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 159شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 160شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 161شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 162شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 163شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 164شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...165شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 166شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...167شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 168شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...169شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...170شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 171شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 172شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 173شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 174شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...175شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 176شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 177شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 178شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...179شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 180شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 181شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 182شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 183شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 184شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 185شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...186شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 187شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 188شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 189شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 190شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 191شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 192شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 193شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 194شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...195شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 196شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 197شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 198شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 199شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 200شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 201شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 202شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...203شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...204شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 205شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 206شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...207شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 208شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 209شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 210شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 211شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 212شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 213شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 214شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...215شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...216شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 217شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 218شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...219شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...220شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 221شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...222شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 223شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 224شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...225شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...226شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 227شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...228شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 229شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 230شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 231شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...232شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...233شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ