به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و شیوه این

2480عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و شیوه این
الوداع ای زهد و تقوی الفراق ای عقل و دین
میکشی ناوک ز مژگان در کمان ابروان
گه بد آنم میکشی ای نا مسلمان اگه بدین
گر پری میگویدت من با تو میمانم نرنج
بی ادب گر آدمی بودی نگفتی اینچنین
دوش اندک برقعی از پیش رو برداشتی
داشت ماه آسمان پیشه تو رویی بر زمین
کمترین اقبال من بنگر که خود را بردرت
از سره اخلاص میدانم غلام کمترین
گر ملولی از حریم دل که تاریک است و ننگ
دیده ماوانیست روشن بعد ازین آنجا نشین
بعد ازینه کم جوی آزار دل ریش کمال
هر چه در دل داشتم گفتم تو دانی بعد ازین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...2شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...3شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 4شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...5شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...6شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 7شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 8شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 9شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 10شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 11شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...12شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...13شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...14شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 15شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...16شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 17شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...18شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...19شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 20شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 21شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 22شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 23شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 24شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...25شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...26شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...27شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 28شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...29شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...30شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 31شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 32شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 33شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...34شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 35شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 36شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 37شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...38شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 39شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 40شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...41شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 42شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...43شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 44شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 45شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 46شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...47شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 48شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...49شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 50شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...51شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...52شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 53شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 54شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...55شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 56شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...57شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 58شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 59شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 60شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 61شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 62شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 63شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 64شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 65شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 66شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 67شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 68شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 69شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 70شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 71شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 72شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 73شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 74شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 75شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...76شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 77شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...78شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 79شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...80شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 81شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 82شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...83شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...84شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 85شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 86شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 87شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 88شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 89شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 90شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 91شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 92شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 93شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 94شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 95شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 96شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 97شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 98شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 99شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 100شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 101شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 102شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 103شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 104شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 105شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 106شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 107شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 108شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 109شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 110شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 111شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 112شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...113شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...114شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 115شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 116شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 117شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 118شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 119شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 120شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 121شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 122شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...123شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 124شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...125شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...126شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 127شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 128شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 129شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 130شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 131شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 132شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 133شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 134شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 135شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 136شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 137شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...138شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 139شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...140شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 141شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 142شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 143شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...144شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 145شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 146شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 147شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 148شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...149شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...150شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 151شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 152شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 153شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 154شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...155شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...156شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 157شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 158شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 159شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 160شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 161شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 162شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 163شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 164شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 165شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...166شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 167شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 168شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 169شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 170شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 171شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 172شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 173شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 174شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 175شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 176شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 177شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 178شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...179شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 180شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...181شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 182شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...183شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...184شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 185شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 186شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 187شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 188شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...189شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 190شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 191شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 192شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...193شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 194شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 195شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 196شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 197شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 198شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 199شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...200شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 201شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 202شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 203شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 204شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 205شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 206شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 207شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 208شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...209شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 210شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 211شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 212شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 213شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 214شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 215شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 216شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...217شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...218شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 219شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 220شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...221شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 222شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 223شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 224شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 225شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 226شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 227شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 228شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...229شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...230شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 231شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 232شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...233شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...234شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 235شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...236شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 237شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 238شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...239شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...240شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 241شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...242شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 243شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 244شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 245شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...246شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...247شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ