به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم

1680عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خال ب نسته داغ جانم
دل سوخته اینه و کشته آنم
خاکی که بر آن نشان آن پاست
از آب بقا دهد نشانم
تارخ نهمش پس از قنا نیز
شطرنج کنید از استخوانم
چندم ز در ای رقیب رانی
منهم ز سگان آستانم
از چشم تو داد خواستم گفت
من ترکم و پارسی ندانم
نادیده زمان وصلت ای دوست
نرسم ندهد اجل امانم
هندوی مبارک است گفتی
در فال نو خال دلستانم
من نیز در آن سرم که صد جان
در پای مارکت نشانم
در پیش کمال اگر نشینی
بردیده روشنت نشانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱۸: حقوق ناز و عتاب حبیب من دانم 2شمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم 3شمارهٔ ۷۲۰: خیال چشم و ابرویت شبی در خواب مید ...4شمارهٔ ۷۲۱: دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم 5شمارهٔ ۷۲۲: در دست در درونم درمان آن ندانم 6شمارهٔ ۷۲۳: درین زحمت که این نوبت من از ریش د ...7شمارهٔ ۷۲۴: دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدا ...8شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...9شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 10شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 11شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 12شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 13شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...14شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 15شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 16شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 17شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...18شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...19شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...20شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 21شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 22شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 23شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 24شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 25شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 26شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 27شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 28شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...29شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...30شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 31شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...32شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 33شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 34شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 35شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...36شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 37شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 38شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 39شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 40شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...41شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 42شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 43شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 44شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...45شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 46شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 47شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...48شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 49شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 50شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...51شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...52شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 53شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 54شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 55شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...56شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...57شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 58شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...59شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 60شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 61شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...62شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 63شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 64شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 65شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 66شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 67شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 68شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 69شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 70شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...71شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 72شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 73شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 74شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...75شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 76شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 77شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 78شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 79شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 80شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...81شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 82شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...83شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 84شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...85شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 86شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 87شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 88شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...89شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 90شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 91شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 92شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...93شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...94شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 95شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 96شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 97شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 98شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 99شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 100شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 101شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 102شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...103شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...104شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 105شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 106شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 107شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...108شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...109شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 110شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 111شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 112شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 113شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 114شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 115شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...116شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...117شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...118شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 119شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...120شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...121شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 122شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 123شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 124شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 125شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 126شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...127شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...128شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...129شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 130شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...131شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 132شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...133شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...134شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 135شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 136شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 137شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 138شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 139شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...140شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...141شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...142شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 143شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...144شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...145شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 146شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 147شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 148شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...149شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 150شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 151شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 152شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...153شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 154شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 155شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...156شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 157شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...158شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 159شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 160شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 161شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...162شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 163شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...164شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 165شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...166شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...167شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 168شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 169شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...170شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 171شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...172شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 173شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 174شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 175شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 176شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 177شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 178شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 179شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 180شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 181شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 182شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 183شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 184شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 185شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 186شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 187شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 188شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 189شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 190شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...191شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 192شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...193شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 194شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...195شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 196شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 197شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...198شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...199شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 200شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 201شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 202شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 203شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 204شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 205شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 206شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 207شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 208شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 209شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 210شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 211شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 212شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 213شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 214شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 215شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 216شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 217شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 218شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 219شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 220شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 221شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 222شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 223شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 224شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 225شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 226شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 227شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...228شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...229شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 230شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 231شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 232شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 233شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 234شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 235شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 236شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 237شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...238شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 239شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...240شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...241شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 242شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 243شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 244شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 245شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 246شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 247شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 248شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 249شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 250شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 251شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 252شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...253شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 254شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...255شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 256شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 257شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 258شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...259شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 260شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 261شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 262شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 263شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...264شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...265شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 266شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 267شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 268شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 269شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...270شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...271شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 272شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 273شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 274شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 275شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 276شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 277شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 278شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 279شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 280شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...281شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 282شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 283شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 284شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 285شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 286شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 287شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 288شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 289شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 290شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 291شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 292شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 293شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...294شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 295شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...296شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 297شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...298شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...299شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 300شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 301شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 302شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 303شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...304شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 305شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 306شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 307شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...308شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 309شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 310شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 311شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 312شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 313شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 314شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...315شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 316شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 317شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 318شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 319شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 320شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 321شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 322شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 323شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...324شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 325شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 326شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 327شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 328شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 329شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 330شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 331شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...332شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...333شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 334شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 335شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...336شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 337شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 338شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 339شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 340شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 341شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 342شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 343شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...344شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...345شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 346شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 347شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...348شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...349شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 350شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...351شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 352شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 353شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...354شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...355شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 356شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...357شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 358شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 359شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 360شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...361شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...362شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ