به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم

1640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل گرفت از بتان به رویم
راست گویم دروغ میگویم
مستم از بوی عنبرین مویان
نیست هشیار بک سر مویم
میکنم زآن لب و دهان پرسش
عاشقم نقل و باده میجویم
نام آن لب چو میبرم به زبان
لب به آب حیات میشویم
شادی وقت من که در همه عمر
باغم روی و محنت اویم
باد اگر خاک من برد هرسو
نکشد مهر دل جز آن سویم
آبرو بایدت بگوی کمال
بتفاخر که خاک آن کویم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...2شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 3شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 4شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 5شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 6شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...7شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 8شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 9شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 10شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...11شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...12شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...13شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 14شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 15شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 16شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 17شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 18شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 19شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 20شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 21شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...22شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...23شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 24شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...25شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 26شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 27شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 28شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...29شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 30شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 31شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 32شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 33شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...34شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 35شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 36شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 37شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...38شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 39شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 40شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...41شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 42شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 43شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...44شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...45شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 46شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 47شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 48شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...49شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...50شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 51شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...52شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 53شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 54شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...55شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 56شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 57شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 58شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 59شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 60شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 61شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 62شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 63شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...64شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 65شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 66شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 67شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...68شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 69شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 70شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 71شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 72شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 73شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...74شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 75شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...76شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 77شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...78شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 79شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 80شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 81شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...82شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 83شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 84شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 85شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...86شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...87شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 88شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 89شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 90شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 91شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 92شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 93شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 94شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 95شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...96شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...97شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 98شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 99شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 100شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...101شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...102شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 103شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 104شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 105شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 106شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 107شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 108شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...109شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...110شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...111شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 112شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...113شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...114شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 115شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 116شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 117شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 118شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 119شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...120شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...121شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...122شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 123شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...124شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 125شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...126شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...127شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 128شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 129شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 130شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 131شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 132شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...133شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...134شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...135شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 136شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...137شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...138شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 139شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 140شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 141شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...142شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 143شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 144شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 145شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...146شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 147شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 148شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...149شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 150شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...151شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 152شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 153شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 154شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...155شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 156شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...157شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 158شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...159شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...160شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 161شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 162شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...163شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 164شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...165شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 166شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 167شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 168شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 169شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 170شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 171شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 172شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 173شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 174شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 175شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 176شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 177شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 178شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 179شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 180شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 181شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 182شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 183شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...184شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 185شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...186شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 187شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...188شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 189شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 190شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...191شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...192شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 193شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 194شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 195شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 196شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 197شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 198شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 199شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 200شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 201شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 202شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 203شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 204شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 205شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 206شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 207شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 208شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 209شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 210شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 211شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 212شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 213شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 214شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 215شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 216شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 217شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 218شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 219شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 220شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...221شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...222شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 223شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 224شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 225شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 226شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 227شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 228شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 229شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 230شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...231شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 232شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...233شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...234شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 235شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 236شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 237شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 238شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 239شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 240شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 241شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 242شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 243شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 244شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 245شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...246شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 247شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...248شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 249شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 250شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 251شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...252شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 253شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 254شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 255شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 256شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...257شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...258شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 259شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 260شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 261شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 262شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...263شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...264شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 265شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 266شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 267شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 268شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 269شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 270شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 271شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 272شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 273شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...274شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 275شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 276شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 277شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 278شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 279شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 280شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 281شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 282شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 283شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 284شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 285شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 286شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...287شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 288شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...289شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 290شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...291شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...292شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 293شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 294شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 295شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 296شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...297شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 298شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 299شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 300شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...301شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 302شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 303شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 304شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 305شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 306شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 307شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...308شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 309شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 310شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 311شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 312شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 313شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 314شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 315شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 316شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...317شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 318شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 319شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 320شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 321شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 322شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 323شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 324شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...325شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...326شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 327شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 328شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...329شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 330شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 331شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 332شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 333شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 334شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 335شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 336شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...337شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...338شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 339شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 340شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...341شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...342شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 343شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...344شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 345شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 346شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...347شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...348شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 349شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...350شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 351شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 352شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 353شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...354شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...355شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ