به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم

1660عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دوش با خود ترانه می گفتم
غزل عاشقانه می گفتم
جام بر کف حکایت لب بار
به شراب مغانه میگفتم
شیم از زلف او چو بود دراز
با خیالش نسائه میگفتم
صفت دانه های گوهر اشک
پیش در یگانه میگفتم
در میان ستاره ها مه را
پیش حسنش سهانه میگفتم
غمزه اش را چو نی می گفتند
دل خود را نشانه میگفتم
ز آتش روی مجلس افروزش
شمع را یک زبانه میگفتم
سر زلفش چو شانه میزد باد
اصلح الله شانه میگفتم
گر ز سر می گذشت آب دو چشم
باکس این ماجرا نه میگفتم
تا دم صبح سرگذشت کمال
سر بر آن استانه می گفتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 2شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 3شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...4شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 5شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 6شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 7شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...8شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...9شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...10شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 11شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 12شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 13شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 14شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 15شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 16شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 17شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 18شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...19شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...20شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 21شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...22شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 23شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 24شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 25شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...26شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 27شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 28شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 29شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 30شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...31شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 32شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 33شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 34شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...35شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 36شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 37شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...38شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 39شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 40شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...41شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...42شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 43شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 44شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 45شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...46شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...47شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 48شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...49شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 50شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 51شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...52شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 53شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 54شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 55شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 56شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 57شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 58شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 59شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 60شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...61شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 62شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 63شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 64شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...65شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 66شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 67شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 68شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 69شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 70شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...71شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 72شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...73شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 74شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...75شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 76شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 77شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 78شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...79شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 80شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 81شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 82شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...83شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...84شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 85شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 86شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 87شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 88شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 89شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 90شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 91شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 92شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...93شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...94شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 95شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 96شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 97شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...98شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...99شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 100شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 101شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 102شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 103شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 104شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 105شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...106شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...107شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...108شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 109شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...110شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...111شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 112شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 113شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 114شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 115شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 116شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...117شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...118شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...119شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 120شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...121شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 122شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...123شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...124شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 125شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 126شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 127شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 128شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 129شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...130شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...131شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...132شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 133شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...134شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...135شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 136شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 137شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 138شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...139شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 140شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 141شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 142شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...143شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 144شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 145شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...146شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 147شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...148شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 149شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 150شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 151شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...152شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 153شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...154شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 155شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...156شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...157شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 158شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 159شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...160شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 161شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...162شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 163شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 164شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 165شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 166شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 167شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 168شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 169شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 170شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 171شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 172شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 173شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 174شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 175شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 176شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 177شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 178شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 179شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 180شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...181شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 182شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...183شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 184شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...185شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 186شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 187شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...188شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...189شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 190شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 191شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 192شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 193شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 194شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 195شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 196شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 197شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 198شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 199شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 200شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 201شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 202شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 203شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 204شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 205شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 206شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 207شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 208شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 209شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 210شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 211شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 212شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 213شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 214شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 215شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 216شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 217شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...218شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...219شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 220شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 221شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 222شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 223شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 224شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 225شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 226شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 227شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...228شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 229شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...230شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...231شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 232شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 233شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 234شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 235شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 236شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 237شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 238شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 239شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 240شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 241شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 242شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...243شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 244شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...245شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 246شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 247شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 248شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...249شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 250شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 251شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 252شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 253شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...254شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...255شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 256شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 257شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 258شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 259شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...260شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...261شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 262شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 263شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 264شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 265شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 266شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 267شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 268شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 269شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 270شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...271شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 272شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 273شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 274شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 275شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 276شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 277شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 278شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 279شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 280شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 281شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 282شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 283شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...284شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 285شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...286شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 287شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...288شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...289شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 290شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 291شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 292شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 293شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...294شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 295شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 296شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 297شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...298شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 299شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 300شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 301شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 302شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 303شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 304شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...305شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 306شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 307شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 308شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 309شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 310شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 311شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 312شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 313شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...314شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 315شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 316شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 317شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 318شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 319شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 320شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 321شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...322شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...323شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 324شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 325شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...326شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 327شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 328شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 329شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 330شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 331شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 332شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 333شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...334شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...335شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 336شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 337شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...338شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...339شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 340شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...341شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 342شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 343شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...344شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...345شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 346شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...347شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 348شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 349شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 350شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...351شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...352شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ