به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۷۰۳: تا دست به زلف بار بردیم

1650عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا دست به زلف یار بردیم
صبر از دل بی قرار بردیم
سیم و زر و جان و سر بر آن در
هر چار به اختیار بردیم
جانها کردیم در سر تیغ
سر نیز به پای دار بردیم
بردیم به خاک مهر آن روی
شمعی به سوی مزار بردیم
سر در پی آهوان مشکین
چون را سوی لاله زار بردیم
کردیم رقیب را کشانه
سگ را بستم شکار بردیم
گر شد ز کمال سرگران یار
درد سر ازین دیار بردیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۰۲: تا خانه دل جای نمنای تو کردیم 2شمارهٔ ۷۰۳: تا دست به زلف بار بردیم 3شمارهٔ ۷۰۴: ترا بر دیده من جاست گفتم 4شمارهٔ ۷۰۵: ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید ...5شمارهٔ ۷۰۶: ترا در دل وفا باشد چه دانم 6شمارهٔ ۷۰۷: ترا شوخ اندک وفا گفته ایم 7شمارهٔ ۷۰۸: را که هست ز ساعد در آستین پرسیم 8شمارهٔ ۷۰۹: ترا گر بی وفا گفتم چه گفتم 9شمارهٔ ۷۱۰: جان دارم و دل دارم سر دارم و زر د ...10شمارهٔ ۷۱۱: چرا رنجید بار از من گناه خود نمی ...11شمارهٔ ۷۱۲: چون روز روشن است که ما رند و عاشق ...12شمارهٔ ۷۱۳: چه بودی گر شبی در خواب رفتی چشم ب ...13شمارهٔ ۷۱۴: چه خسته میکنی ای جان به غمزه خاطر ...14شمارهٔ ۷۱۵: چه خوش بود آن شبی کز در در آمد با ...15شمارهٔ ۷۱۶: چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو ...16شمارهٔ ۷۱۷: چه رنجم از تو گر کشتی به نازم 17شمارهٔ ۷۱۸: حقوق ناز و عتاب حبیب من دانم 18شمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم 19شمارهٔ ۷۲۰: خیال چشم و ابرویت شبی در خواب مید ...20شمارهٔ ۷۲۱: دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم 21شمارهٔ ۷۲۲: در دست در درونم درمان آن ندانم 22شمارهٔ ۷۲۳: درین زحمت که این نوبت من از ریش د ...23شمارهٔ ۷۲۴: دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدا ...24شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...25شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 26شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 27شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 28شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 29شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...30شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 31شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 32شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 33شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...34شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...35شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...36شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 37شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 38شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 39شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 40شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 41شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 42شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 43شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 44شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...45شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...46شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 47شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...48شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 49شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 50شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 51شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...52شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 53شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 54شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 55شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 56شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...57شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 58شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 59شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 60شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...61شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 62شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 63شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...64شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 65شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 66شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...67شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...68شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 69شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 70شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 71شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...72شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...73شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 74شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...75شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 76شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 77شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...78شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 79شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 80شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 81شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 82شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 83شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 84شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 85شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 86شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...87شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 88شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 89شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 90شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...91شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 92شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 93شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 94شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 95شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 96شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...97شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 98شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...99شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 100شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...101شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 102شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 103شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 104شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...105شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 106شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 107شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 108شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...109شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...110شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 111شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 112شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 113شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 114شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 115شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 116شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 117شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 118شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...119شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...120شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 121شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 122شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 123شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...124شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...125شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 126شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 127شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 128شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 129شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 130شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 131شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...132شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...133شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...134شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 135شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...136شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...137شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 138شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 139شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 140شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 141شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 142شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...143شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...144شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...145شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 146شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...147شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 148شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...149شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...150شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 151شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 152شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 153شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 154شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 155شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...156شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...157شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...158شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 159شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...160شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...161شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 162شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 163شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 164شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...165شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 166شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 167شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 168شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...169شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 170شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 171شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...172شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 173شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...174شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 175شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 176شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 177شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...178شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 179شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...180شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 181شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...182شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...183شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 184شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 185شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...186شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 187شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...188شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 189شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 190شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 191شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 192شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 193شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 194شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 195شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 196شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 197شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 198شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 199شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 200شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 201شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 202شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 203شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 204شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 205شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 206شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...207شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 208شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...209شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 210شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...211شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 212شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 213شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...214شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...215شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 216شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 217شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 218شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 219شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 220شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 221شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 222شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 223شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 224شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 225شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 226شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 227شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 228شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 229شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 230شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 231شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 232شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 233شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 234شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 235شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 236شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 237شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 238شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 239شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 240شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 241شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 242شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 243شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...244شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...245شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 246شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 247شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 248شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 249شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 250شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 251شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 252شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 253شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...254شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 255شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...256شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...257شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 258شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 259شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 260شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 261شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 262شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 263شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 264شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 265شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 266شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 267شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 268شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...269شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 270شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...271شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 272شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 273شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 274شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...275شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 276شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 277شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 278شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 279شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...280شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...281شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 282شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 283شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 284شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 285شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...286شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...287شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 288شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 289شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 290شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 291شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 292شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 293شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 294شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 295شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 296شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...297شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 298شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 299شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 300شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 301شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 302شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 303شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 304شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 305شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 306شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 307شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 308شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 309شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...310شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 311شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...312شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 313شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...314شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...315شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 316شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 317شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 318شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 319شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...320شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 321شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 322شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 323شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...324شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 325شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 326شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 327شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 328شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 329شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 330شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...331شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 332شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 333شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 334شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 335شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 336شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 337شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 338شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 339شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...340شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 341شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 342شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 343شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 344شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 345شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 346شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 347شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...348شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...349شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 350شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 351شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...352شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 353شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 354شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 355شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 356شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 357شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 358شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 359شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...360شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...361شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 362شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 363شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...364شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...365شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 366شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...367شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 368شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 369شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...370شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...371شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 372شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...373شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 374شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 375شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 376شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...377شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...378شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ