کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه خوش بود آن شبی کز در در آمد بار مهرویم
    رخش بوسیدم و لب هم دگرها را نمی گویم
    مه خرگه نشین آن شب مرا زانو زدی صد جا
    چو آن ترک از سرمستی نهادی سر به زانویم
    کجا یابم من آن دل را که کردم بر در او گم
    که در بتخانه گمگشتست و من در کعبه میجویم
    زیارتگاه من سازید طاقی در ره مستان
    که خواهد کشت میدانم به ناز آن چشم و ابرویم
    دلا گر گویدت دلبر که دلها گوی ما باشد
    به چوگان سر زلفش بگو من هم همین گویم
    برای مستی من گو میاوره آب می ساقی
    که از خاک سر کویش صبا می آورد بویم
    کمال از خضر پرسش کرد وصف چشمهاش گفتا
    چو آن لب دیده ام زآن آب اکنون دست می شویم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha