به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۶۱۶: دل من طلبکار بار است و بس

1660عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل من طلبکار بار است و بس
ازین دل همینم به کار است و بس
شدم خاک و نگذشته بر من چو باد
ازو بر دل اینم غبار است و بس
به داغ فراموشیم ماند و رفت
از بارم همین یادگار است و بس
سر خود بر آن پای دارم مدام
همین دولتم پایدار است و بس
چه سودم ز سودای آن چشم مست
کزو بهرة من خمارست و بس
چه بندم بر آن وعده امید نیز
کو حاصل انتظار است و بس
مکن این همه دشمنی با کمال
که مسکین همین دوستدارست و پس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۱۵: دارم من از جهان غم باری همین و بس 2شمارهٔ ۶۱۶: دل من طلبکار بار است و بس 3شمارهٔ ۶۱۷: ساقی به می بر افروز امشب چراغ مجل ...4شمارهٔ ۶۱۸: گر به مسجد نروم قبله من روی تو بس 5شمارهٔ ۶۱۹: گفتمش نام تو گفتا از مه تابان پرس 6شمارهٔ ۶۲۰: من و دردت مرا دوا این بس 7شمارهٔ ۶۲۱: آن غمزه چو از ریش دل آزرد سر نیش 8شمارهٔ ۶۲۲: آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش 9شمارهٔ ۶۲۳: آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش 10شمارهٔ ۶۲۴: به خواب آن لعل میگون دیده ام دوش 11شمارهٔ ۶۲۵: به مطرب شبه چه خوش میگفت چنگش 12شمارهٔ ۶۲۶: چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به ...13شمارهٔ ۶۲۷: دارد به سجده شبها به روی بر زمینی 14شمارهٔ ۶۲۸: دال زلف و الف قامت و بیم دهنش 15شمارهٔ ۶۲۹: دلا نسیم عنایت وزید حاضر باش 16شمارهٔ ۶۳۰: دل مسکین که می بینی ازینسان بی زر ...17شمارهٔ ۶۳۱: دل که دلداری ندارد دل نشاید خواند ...18شمارهٔ ۶۳۲: رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش 19شمارهٔ ۶۳۳: رفتی ز برم عاقبت ای شوخ جفا کیش 20شمارهٔ ۶۳۴: زهی کشیده کمان ابروی تو تا بن گوش 21شمارهٔ ۶۳۵: سرو دیوانه شدست از هوسی بالایش 22شمارهٔ ۶۳۶: شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش 23شمارهٔ ۶۳۷: کسی که دل طرف زلف یار میکشدش 24شمارهٔ ۶۳۸: گر زلف دراز فکنی از طرف بناگوش 25شمارهٔ ۶۳۹: گنه دیده گراینست که کردم نگهش 26شمارهٔ ۶۴۰: لاابالی را اگر سامان نباشد گو مبا ...27شمارهٔ ۶۴۱: لب میگزد چو چشم گشایم بدیدنش 28شمارهٔ ۶۴۲: ما به شادی جهانی نفروشیم 29شمارهٔ ۶۴۳: ما به فریاد آمدیم از ناله شبهای خ ...30شمارهٔ ۶۴۴: مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش 31شمارهٔ ۶۴۵: من باده بخورم چکنم گو حرام باش 32شمارهٔ ۶۴۶: می میرسد از باغ به خدمت برسیدش 33شمارهٔ ۶۴۷: نشان شیروان دارد سر زلف پریشانش 34شمارهٔ ۶۴۸: نیستم دسترسی آنکه ببوسم پایش 35شمارهٔ ۶۴۹: بار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپ ...36شمارهٔ ۶۵۰: به نینی که بر آن در بریم سجده خاص 37شمارهٔ ۶۵۱: کجا کنند به نیغ از تو عاشقان اعرا ...38شمارهٔ ۶۵۲: داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط 39شمارهٔ ۶۵۳: کسی که دوست ندارد ز جان ندارد 40شمارهٔ ۶۵۴: دل چه کند سرو و تماشای باغ 41شمارهٔ ۶۵۵: کنار آب و لب جویبار و گوشه باغ 42شمارهٔ ۶۵۶: بار بنشست به مجلس بنشانید چراغ 43شمارهٔ ۶۵۷: ای خطت خوب و عبارت نازک و لبها لط ...44شمارهٔ ۶۵۸: در زورق حیات است جان رقیب خائف 45شمارهٔ ۶۵۹: زهی بدایت حسن رخنه نهایت لطف 46شمارهٔ ۶۶۰: به حسن خلق بستان دل ز عشاق 47شمارهٔ ۶۶۱: به مسجد هفته از تو کجا یک سجدة لا ...48شمارهٔ ۶۶۲: طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق 49شمارهٔ ۶۶۳: هوای وصل تو دارد غریق بحر فراق 50شمارهٔ ۶۶۴: ز حسرت خاک شد این چشم غمناک 51شمارهٔ ۶۶۵: اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسن ...52شمارهٔ ۶۶۶: نارگی می جنبدم در تن چو چنگ 53شمارهٔ ۶۶۷: ز رویم وقت کشتن می رود رنگ 54شمارهٔ ۶۶۸: ای رایت جمال تو نقش نگین دل 55شمارهٔ ۶۶۹: ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل 56شمارهٔ ۶۷۰: به زلف و خال تو کردی خون خویش سبی ...57شمارهٔ ۶۷۱: بی تو مرا خواب و خیال وصال 58شمارهٔ ۶۷۲: پری به حسن و لطافت نداشت با همه ح ...59شمارهٔ ۶۷۳: زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤا ...60شمارهٔ ۶۷۴: مرو مایل به قد تست چه حاجت به دلی ...61شمارهٔ ۶۷۵: عشق حرفی ست که دال است بر آیات کم ...62شمارهٔ ۶۷۶: گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل 63شمارهٔ ۶۷۷: لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال 64شمارهٔ ۶۷۸: مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاص ...65شمارهٔ ۶۷۹: مرا گویند عاشق گرد و بیدل 66شمارهٔ ۶۸۰: نیست جز درد سری زین دل غمگین حاصل 67شمارهٔ ۶۸۱: نیست کس را به حسن روی تو قیل 68شمارهٔ ۶۸۲: آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم 69شمارهٔ ۶۸۳: از لب او تاخیری بافتیم 70شمارهٔ ۶۸۴: از لب و زلف او نشان جستم و باز یا ...71شمارهٔ ۶۸۵: ای بخت بارینی که به باران رسانیم 72شمارهٔ ۶۸۶: ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام 73شمارهٔ ۶۸۷: با تو از دل نشانه یافته ام 74شمارهٔ ۶۸۸: باز در آن کو گذری بافتم 75شمارهٔ ۶۸۹: باز در عشق یکی دل به غلامی دادم 76شمارهٔ ۶۹۰: باز می بیخودی بروی تو خوردیم 77شمارهٔ ۶۹۱: بیوی خویش گردان زنده بازم 78شمارهٔ ۶۹۲: بحمدالله که دیگر بر روی دوستانه د ...79شمارهٔ ۶۹۳: به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کر ...80شمارهٔ ۶۹۴: به درد تو جز ناله همدم ندارم 81شمارهٔ ۶۹۵: بر آمد جان ز شوق آن دهانم 82شمارهٔ ۶۹۶: بسی درد از غم عشقت کشیدم 83شمارهٔ ۶۹۷: بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مرد ...84شمارهٔ ۶۹۸: بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم 85شمارهٔ ۶۹۹: بیا ساقی که بیخ غم به دور گل بران ...86شمارهٔ ۷۰۰: بی تو نفسی که زنده مانم 87شمارهٔ ۷۰۱: پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم 88شمارهٔ ۷۰۲: تا خانه دل جای نمنای تو کردیم 89شمارهٔ ۷۰۳: تا دست به زلف بار بردیم 90شمارهٔ ۷۰۴: ترا بر دیده من جاست گفتم 91شمارهٔ ۷۰۵: ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید ...92شمارهٔ ۷۰۶: ترا در دل وفا باشد چه دانم 93شمارهٔ ۷۰۷: ترا شوخ اندک وفا گفته ایم 94شمارهٔ ۷۰۸: را که هست ز ساعد در آستین پرسیم 95شمارهٔ ۷۰۹: ترا گر بی وفا گفتم چه گفتم 96شمارهٔ ۷۱۰: جان دارم و دل دارم سر دارم و زر د ...97شمارهٔ ۷۱۱: چرا رنجید بار از من گناه خود نمی ...98شمارهٔ ۷۱۲: چون روز روشن است که ما رند و عاشق ...99شمارهٔ ۷۱۳: چه بودی گر شبی در خواب رفتی چشم ب ...100شمارهٔ ۷۱۴: چه خسته میکنی ای جان به غمزه خاطر ...101شمارهٔ ۷۱۵: چه خوش بود آن شبی کز در در آمد با ...102شمارهٔ ۷۱۶: چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو ...103شمارهٔ ۷۱۷: چه رنجم از تو گر کشتی به نازم 104شمارهٔ ۷۱۸: حقوق ناز و عتاب حبیب من دانم 105شمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم 106شمارهٔ ۷۲۰: خیال چشم و ابرویت شبی در خواب مید ...107شمارهٔ ۷۲۱: دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم 108شمارهٔ ۷۲۲: در دست در درونم درمان آن ندانم 109شمارهٔ ۷۲۳: درین زحمت که این نوبت من از ریش د ...110شمارهٔ ۷۲۴: دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدا ...111شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...112شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 113شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 114شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 115شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 116شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...117شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 118شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 119شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 120شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...121شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...122شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...123شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 124شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 125شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 126شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 127شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 128شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 129شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 130شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 131شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...132شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...133شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 134شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...135شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 136شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 137شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 138شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...139شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 140شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 141شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 142شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 143شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...144شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 145شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 146شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 147شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...148شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 149شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 150شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...151شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 152شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 153شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...154شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...155شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 156شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 157شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 158شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...159شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...160شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 161شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...162شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 163شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 164شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...165شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 166شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 167شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 168شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 169شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 170شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 171شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 172شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 173شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...174شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 175شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 176شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 177شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...178شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 179شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 180شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 181شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 182شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 183شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...184شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 185شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...186شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 187شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...188شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 189شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 190شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 191شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...192شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 193شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 194شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 195شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...196شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...197شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 198شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 199شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 200شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 201شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 202شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 203شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 204شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 205شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...206شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...207شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 208شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 209شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 210شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...211شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...212شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 213شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 214شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 215شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 216شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 217شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 218شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...219شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...220شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...221شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 222شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...223شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...224شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 225شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 226شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 227شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 228شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 229شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...230شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...231شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...232شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 233شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...234شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 235شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...236شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...237شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 238شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 239شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 240شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 241شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 242شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...243شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...244شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...245شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 246شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...247شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...248شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 249شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 250شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 251شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...252شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 253شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 254شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 255شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...256شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 257شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 258شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...259شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 260شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...261شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 262شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 263شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 264شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...265شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 266شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...267شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 268شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...269شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...270شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 271شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 272شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...273شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 274شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...275شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 276شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 277شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 278شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 279شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 280شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 281شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 282شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 283شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 284شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 285شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 286شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 287شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 288شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 289شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 290شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 291شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 292شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 293شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...294شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 295شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...296شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 297شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...298شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 299شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 300شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...301شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...302شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 303شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 304شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 305شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 306شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 307شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 308شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 309شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 310شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 311شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 312شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 313شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 314شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 315شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 316شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 317شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 318شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 319شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 320شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 321شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 322شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 323شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 324شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 325شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 326شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 327شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 328شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 329شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 330شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...331شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...332شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 333شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 334شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 335شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 336شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 337شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 338شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 339شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 340شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...341شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 342شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...343شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...344شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 345شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 346شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 347شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 348شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 349شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 350شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 351شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 352شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 353شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 354شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 355شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...356شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 357شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...358شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 359شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 360شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 361شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...362شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 363شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 364شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 365شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 366شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...367شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...368شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 369شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 370شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 371شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 372شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...373شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...374شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 375شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 376شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 377شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 378شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 379شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 380شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 381شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 382شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 383شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...384شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 385شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 386شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 387شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 388شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 389شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 390شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 391شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 392شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 393شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 394شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 395شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 396شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...397شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 398شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...399شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 400شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...401شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...402شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 403شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 404شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 405شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 406شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...407شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 408شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 409شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 410شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...411شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 412شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 413شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 414شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 415شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 416شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 417شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...418شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 419شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 420شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 421شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 422شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 423شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 424شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 425شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 426شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...427شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 428شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 429شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 430شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 431شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 432شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 433شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 434شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...435شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...436شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 437شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 438شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...439شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 440شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 441شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 442شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 443شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 444شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 445شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 446شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...447شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...448شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 449شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 450شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...451شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...452شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 453شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...454شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 455شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 456شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...457شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...458شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 459شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...460شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 461شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 462شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 463شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...464شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...465شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ