به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۶۱۳: تو زما وصف آن جمال مپرس

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تو زما وصف آن جمال مپرس
لب او بین و از زلال مپرس
عقل گفتا به روی او چو نی
گفتمش روی بین و حال مپرس
گفته ای در سر که رفت سرت
چون شد این قصه پایمال مپرس
ای دل احوال ضعف خود ز طبیب
چون نباشد ترا مجال مپرس
با تو ای بی وفا که گفت بگوی
که همه عمر از کمال مپرس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۱۲: از بار دین و دنیا باشد مراد هر کس 2شمارهٔ ۶۱۳: تو زما وصف آن جمال مپرس 3شمارهٔ ۶۱۴: خیال خال لبش می کنم به خواب هوس 4شمارهٔ ۶۱۵: دارم من از جهان غم باری همین و بس 5شمارهٔ ۶۱۶: دل من طلبکار بار است و بس 6شمارهٔ ۶۱۷: ساقی به می بر افروز امشب چراغ مجل ...7شمارهٔ ۶۱۸: گر به مسجد نروم قبله من روی تو بس 8شمارهٔ ۶۱۹: گفتمش نام تو گفتا از مه تابان پرس 9شمارهٔ ۶۲۰: من و دردت مرا دوا این بس 10شمارهٔ ۶۲۱: آن غمزه چو از ریش دل آزرد سر نیش 11شمارهٔ ۶۲۲: آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش 12شمارهٔ ۶۲۳: آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش 13شمارهٔ ۶۲۴: به خواب آن لعل میگون دیده ام دوش 14شمارهٔ ۶۲۵: به مطرب شبه چه خوش میگفت چنگش 15شمارهٔ ۶۲۶: چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به ...16شمارهٔ ۶۲۷: دارد به سجده شبها به روی بر زمینی 17شمارهٔ ۶۲۸: دال زلف و الف قامت و بیم دهنش 18شمارهٔ ۶۲۹: دلا نسیم عنایت وزید حاضر باش 19شمارهٔ ۶۳۰: دل مسکین که می بینی ازینسان بی زر ...20شمارهٔ ۶۳۱: دل که دلداری ندارد دل نشاید خواند ...21شمارهٔ ۶۳۲: رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش 22شمارهٔ ۶۳۳: رفتی ز برم عاقبت ای شوخ جفا کیش 23شمارهٔ ۶۳۴: زهی کشیده کمان ابروی تو تا بن گوش 24شمارهٔ ۶۳۵: سرو دیوانه شدست از هوسی بالایش 25شمارهٔ ۶۳۶: شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش 26شمارهٔ ۶۳۷: کسی که دل طرف زلف یار میکشدش 27شمارهٔ ۶۳۸: گر زلف دراز فکنی از طرف بناگوش 28شمارهٔ ۶۳۹: گنه دیده گراینست که کردم نگهش 29شمارهٔ ۶۴۰: لاابالی را اگر سامان نباشد گو مبا ...30شمارهٔ ۶۴۱: لب میگزد چو چشم گشایم بدیدنش 31شمارهٔ ۶۴۲: ما به شادی جهانی نفروشیم 32شمارهٔ ۶۴۳: ما به فریاد آمدیم از ناله شبهای خ ...33شمارهٔ ۶۴۴: مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش 34شمارهٔ ۶۴۵: من باده بخورم چکنم گو حرام باش 35شمارهٔ ۶۴۶: می میرسد از باغ به خدمت برسیدش 36شمارهٔ ۶۴۷: نشان شیروان دارد سر زلف پریشانش 37شمارهٔ ۶۴۸: نیستم دسترسی آنکه ببوسم پایش 38شمارهٔ ۶۴۹: بار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپ ...39شمارهٔ ۶۵۰: به نینی که بر آن در بریم سجده خاص 40شمارهٔ ۶۵۱: کجا کنند به نیغ از تو عاشقان اعرا ...41شمارهٔ ۶۵۲: داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط 42شمارهٔ ۶۵۳: کسی که دوست ندارد ز جان ندارد 43شمارهٔ ۶۵۴: دل چه کند سرو و تماشای باغ 44شمارهٔ ۶۵۵: کنار آب و لب جویبار و گوشه باغ 45شمارهٔ ۶۵۶: بار بنشست به مجلس بنشانید چراغ 46شمارهٔ ۶۵۷: ای خطت خوب و عبارت نازک و لبها لط ...47شمارهٔ ۶۵۸: در زورق حیات است جان رقیب خائف 48شمارهٔ ۶۵۹: زهی بدایت حسن رخنه نهایت لطف 49شمارهٔ ۶۶۰: به حسن خلق بستان دل ز عشاق 50شمارهٔ ۶۶۱: به مسجد هفته از تو کجا یک سجدة لا ...51شمارهٔ ۶۶۲: طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق 52شمارهٔ ۶۶۳: هوای وصل تو دارد غریق بحر فراق 53شمارهٔ ۶۶۴: ز حسرت خاک شد این چشم غمناک 54شمارهٔ ۶۶۵: اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسن ...55شمارهٔ ۶۶۶: نارگی می جنبدم در تن چو چنگ 56شمارهٔ ۶۶۷: ز رویم وقت کشتن می رود رنگ 57شمارهٔ ۶۶۸: ای رایت جمال تو نقش نگین دل 58شمارهٔ ۶۶۹: ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل 59شمارهٔ ۶۷۰: به زلف و خال تو کردی خون خویش سبی ...60شمارهٔ ۶۷۱: بی تو مرا خواب و خیال وصال 61شمارهٔ ۶۷۲: پری به حسن و لطافت نداشت با همه ح ...62شمارهٔ ۶۷۳: زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤا ...63شمارهٔ ۶۷۴: مرو مایل به قد تست چه حاجت به دلی ...64شمارهٔ ۶۷۵: عشق حرفی ست که دال است بر آیات کم ...65شمارهٔ ۶۷۶: گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل 66شمارهٔ ۶۷۷: لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال 67شمارهٔ ۶۷۸: مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاص ...68شمارهٔ ۶۷۹: مرا گویند عاشق گرد و بیدل 69شمارهٔ ۶۸۰: نیست جز درد سری زین دل غمگین حاصل 70شمارهٔ ۶۸۱: نیست کس را به حسن روی تو قیل 71شمارهٔ ۶۸۲: آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم 72شمارهٔ ۶۸۳: از لب او تاخیری بافتیم 73شمارهٔ ۶۸۴: از لب و زلف او نشان جستم و باز یا ...74شمارهٔ ۶۸۵: ای بخت بارینی که به باران رسانیم 75شمارهٔ ۶۸۶: ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام 76شمارهٔ ۶۸۷: با تو از دل نشانه یافته ام 77شمارهٔ ۶۸۸: باز در آن کو گذری بافتم 78شمارهٔ ۶۸۹: باز در عشق یکی دل به غلامی دادم 79شمارهٔ ۶۹۰: باز می بیخودی بروی تو خوردیم 80شمارهٔ ۶۹۱: بیوی خویش گردان زنده بازم 81شمارهٔ ۶۹۲: بحمدالله که دیگر بر روی دوستانه د ...82شمارهٔ ۶۹۳: به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کر ...83شمارهٔ ۶۹۴: به درد تو جز ناله همدم ندارم 84شمارهٔ ۶۹۵: بر آمد جان ز شوق آن دهانم 85شمارهٔ ۶۹۶: بسی درد از غم عشقت کشیدم 86شمارهٔ ۶۹۷: بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مرد ...87شمارهٔ ۶۹۸: بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم 88شمارهٔ ۶۹۹: بیا ساقی که بیخ غم به دور گل بران ...89شمارهٔ ۷۰۰: بی تو نفسی که زنده مانم 90شمارهٔ ۷۰۱: پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم 91شمارهٔ ۷۰۲: تا خانه دل جای نمنای تو کردیم 92شمارهٔ ۷۰۳: تا دست به زلف بار بردیم 93شمارهٔ ۷۰۴: ترا بر دیده من جاست گفتم 94شمارهٔ ۷۰۵: ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید ...95شمارهٔ ۷۰۶: ترا در دل وفا باشد چه دانم 96شمارهٔ ۷۰۷: ترا شوخ اندک وفا گفته ایم 97شمارهٔ ۷۰۸: را که هست ز ساعد در آستین پرسیم 98شمارهٔ ۷۰۹: ترا گر بی وفا گفتم چه گفتم 99شمارهٔ ۷۱۰: جان دارم و دل دارم سر دارم و زر د ...100شمارهٔ ۷۱۱: چرا رنجید بار از من گناه خود نمی ...101شمارهٔ ۷۱۲: چون روز روشن است که ما رند و عاشق ...102شمارهٔ ۷۱۳: چه بودی گر شبی در خواب رفتی چشم ب ...103شمارهٔ ۷۱۴: چه خسته میکنی ای جان به غمزه خاطر ...104شمارهٔ ۷۱۵: چه خوش بود آن شبی کز در در آمد با ...105شمارهٔ ۷۱۶: چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو ...106شمارهٔ ۷۱۷: چه رنجم از تو گر کشتی به نازم 107شمارهٔ ۷۱۸: حقوق ناز و عتاب حبیب من دانم 108شمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم 109شمارهٔ ۷۲۰: خیال چشم و ابرویت شبی در خواب مید ...110شمارهٔ ۷۲۱: دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم 111شمارهٔ ۷۲۲: در دست در درونم درمان آن ندانم 112شمارهٔ ۷۲۳: درین زحمت که این نوبت من از ریش د ...113شمارهٔ ۷۲۴: دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدا ...114شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...115شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 116شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 117شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 118شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 119شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...120شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 121شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 122شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 123شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...124شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...125شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...126شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 127شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 128شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 129شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 130شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 131شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 132شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 133شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 134شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...135شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...136شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 137شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...138شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 139شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 140شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 141شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...142شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 143شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 144شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 145شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 146شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...147شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 148شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 149شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 150شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...151شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 152شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 153شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...154شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 155شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 156شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...157شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...158شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 159شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 160شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 161شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...162شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...163شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 164شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...165شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 166شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 167شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...168شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 169شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 170شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 171شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 172شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 173شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 174شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 175شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 176شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...177شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 178شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 179شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 180شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...181شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 182شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 183شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 184شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 185شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 186شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...187شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 188شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...189شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 190شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...191شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 192شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 193شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 194شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...195شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 196شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 197شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 198شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...199شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...200شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 201شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 202شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 203شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 204شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 205شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 206شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 207شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 208شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...209شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...210شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 211شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 212شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 213شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...214شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...215شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 216شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 217شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 218شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 219شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 220شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 221شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...222شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...223شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...224شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 225شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...226شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...227شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 228شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 229شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 230شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 231شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 232شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...233شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...234شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...235شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 236شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...237شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 238شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...239شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...240شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 241شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 242شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 243شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 244شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 245شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...246شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...247شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...248شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 249شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...250شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...251شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 252شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 253شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 254شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...255شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 256شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 257شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 258شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...259شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 260شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 261شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...262شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 263شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...264شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 265شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 266شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 267شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...268شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 269شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...270شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 271شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...272شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...273شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 274شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 275شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...276شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 277شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...278شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 279شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 280شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 281شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 282شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 283شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 284شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 285شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 286شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 287شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 288شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 289شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 290شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 291شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 292شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 293شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 294شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 295شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 296شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...297شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 298شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...299شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 300شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...301شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 302شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 303شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...304شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...305شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 306شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 307شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 308شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 309شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 310شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 311شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 312شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 313شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 314شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 315شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 316شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 317شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 318شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 319شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 320شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 321شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 322شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 323شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 324شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 325شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 326شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 327شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 328شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 329شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 330شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 331شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 332شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 333شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...334شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...335شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 336شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 337شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 338شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 339شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 340شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 341شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 342شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 343شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...344شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 345شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...346شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...347شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 348شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 349شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 350شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 351شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 352شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 353شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 354شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 355شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 356شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 357شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 358شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...359شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 360شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...361شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 362شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 363شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 364شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...365شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 366شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 367شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 368شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 369شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...370شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...371شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 372شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 373شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 374شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 375شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...376شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...377شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 378شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 379شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 380شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 381شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 382شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 383شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 384شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 385شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 386شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...387شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 388شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 389شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 390شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 391شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 392شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 393شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 394شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 395شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 396شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 397شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 398شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 399شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...400شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 401شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...402شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 403شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...404شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...405شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 406شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 407شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 408شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 409شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...410شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 411شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 412شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 413شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...414شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 415شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 416شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 417شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 418شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 419شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 420شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...421شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 422شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 423شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 424شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 425شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 426شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 427شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 428شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 429شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...430شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 431شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 432شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 433شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 434شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 435شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 436شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 437شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...438شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...439شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 440شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 441شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...442شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 443شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 444شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 445شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 446شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 447شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 448شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 449شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...450شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...451شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 452شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 453شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...454شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...455شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 456شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...457شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 458شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 459شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...460شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...461شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 462شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...463شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 464شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 465شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 466شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...467شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...468شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ