کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر دم زنم بی روی او شرم آیدم از روی خود
    عاشق بجوید زندگی بی صحبت دلجوی خود
    من جانه می کندم زغم آن لب زمن می خواست جان
    فرهاد میزد نیشه ها بر سنگ و شیرین سوی خود
    با ماه گفتم این همه حسن از کجا آورده ای
    گفتا ز خاک کوی او مالیده ام بر روی خود
    گفتنی سر یک موی من هر دو جهان دارد بها
    دیدی که هم نشناختی مقدار تار موی خود
    ناصح بگفت از اولم کز عشق خویان توبه کن
    روی تو دید و توبه کرد آخرز گفت و گوی خود
    روزی که چشمت اوفتد بر کشتگان خویشتن
    گو عذر زحمتهای ما با غمزه جادوی خود
    در دور چشمت شد سیه از دود دل محرابها
    گر باورت ناید زما بنگر خم ابروی خود
    گوید کمال سخت جان هست از سگان کوی من
    بشکست باز آن سنگدل قدر سگان کوی خود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha