کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چندان بگریم بر در آن بیوفا شام و سحر
    کز آب چشمم آورد سروی از آنجا سر بدر
    جنگی که می بود از حمید با آن سگان کو مرا
    دوشینه با خاک درش کردیم با هم در بدر
    تا نکهت او بشنود آن زلف در هر جانبی
    گردید با باد صبا گلزارها را سر بسر
    چون سینه سازد دل سپر از شوق پیکان تو جان
    آید به سینه منتظر چون تیر از آن سوی بر جگر
    مسکینی و افتادگی زیبد ز زلف و خال او
    هر یک چو با روی نکو دارند سودای دگر
    ای دیده لوح چهره را با اشک رنگین نقش کن
    نقش رخی داری هوس بنویس پند ما به زر
    پیوسته دارند آن دو لب مهر خموشی بر زبان
    دارند گونی بی سخن رازی میان یکدگر
    گر بر کبوتر نامه شوقم گرانی می کند
    گو نامه بگذار و مرا در بر بگیر آنجا ببر
    در جنگ رفت آن صف شکن آمد سپرمانع شدن
    او جنگ با تیر و کمان کرد و عاشق با سپر
    زینسان که دارد چشم او هر سوز مژگان نینها
    از ما کمال آن شوخ را آسان بود قطع نظر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha