کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار
    ساقی بیا که کار تو داری شراب آر
    از چشمه سار چاه جوانی به نشنه ای
    آبی بده که پیر شوی ای امیدوار
    تو شهریاره حسنی و شهر قدیم تست
    دلهای بیقرار که کردی درو قرار
    چشم رمد گرفته ما بر تو گرفتند
    از مردم ضعیف فتادن عجب مدار
    زآن دم که صحبت تو مرا اختیار شد
    کردند عقل و هوش ز من صحبت اختیار
    پیران کار دیده شناسند قدر حسن
    در روزگار حسن تو مائیم پیر کار
    پاکیزه روی چون گل و پاکیزه دامنی
    شایسته تو عاشق پاکیزه روزگار
    در دل نشان محبت خالش ببوی زلف
    تا خوشه ها بدست کنی دانهای بکار
    گر بتگرد روانی آب سخن کمال
    از چشمه سار خویش رود خضر شرمسار
    خاک خجند را که ز شیراز کم نهند
    آمده به روزگار نو آبی بروی کار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha