کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما در این شهر ملولیم و از این قوم نغور
    دور از این جمع پریشان و ز دلها شده دور
    بکه بندم دل و در روی که بگشایم چشم
    به دلارام رفیقی نه حریفی منظور
    غیبتی نیست در این لیک بغایت برسید
    غیت اهل دل از صحبت ارباب حضور
    دور دور گل و ایام نشاط است و بهار
    چون توان بود در این وقت ز باران مهجور
    رو به راه آر چو مردان و ز سر ساز قدم
    ورنه حقا که تو از عقل نباشی معذور
    منم از روح بماند از پی آن حور برفت
    آه از این خسته چه آید بجز از عجز و قصور
    نورم از دیده برفته ست چو یوسف برود
    لاجرم دیده بعقوب بماند بی نور
    ناامید از کرم حق نتوان بود کمال
    ماه پنهان شده را هم برسد وقت ظهور
    عاقبت عاقبت کار بخیر انجامد
    آخر الأمر مبدل شود این غم به سرور
    ناشناسی در سه گوساله پرستند چه سود
    صبر کن تا برسد موسی عمران از طور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha