به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۴۹۳: گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد

1690عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد
دوری طلبد از ماه نیز چنین باشد
نتوان طلب بوسی کرد از لب خندانش
حلوا نتوان خوردن هرگه نمکین باشد
بی ذکر دی نبود از باد دهانش دل
تا در خم ابرویش دله گوشه نشین باشد
زین خاک درم بادا رخ دور اگر روئی
چون روی من خاکی در روی زمین باشد
خط گرد بگره لب نقش دهنش پیدا
انگشت نما خانم از نقش نگین باشد
زین نکته که هست آن رو از خلد برین خوشتر
گر زلف نه پیچد و خال تو برین باشد
گفتار کمال ارزد هر بیت به دیوانی
یک نکته ازین دفتر گفتیم و همین باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹۲: گر قرار تو به دلها نه چنانست که ب ...2شمارهٔ ۴۹۳: گرمه به زمین باشد آن زهره جبین با ...3شمارهٔ ۴۹۴: گفتمش حال دل گمشده دانی چون شد 4شمارهٔ ۴۹۵: گل را بدور روی تو کس بر نمیکند 5شمارهٔ ۴۹۶: گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود 6شمارهٔ ۴۹۷: لب ار اینست و گفتار این شکر باری ...7شمارهٔ ۴۹۸: البش جان عاشق هوس میکند 8شمارهٔ ۴۹۹: ما بساط نیکنامی باز طی خواهیم کرد 9شمارهٔ ۵۰۰: ما بکوی یار خود بخود سفر خواهیم ک ...10شمارهٔ ۵۰۱: مائیم دل و دین به تو در باخته ای ...11شمارهٔ ۵۰۲: ما را بپای بوسی تو گر دسترس بود 12شمارهٔ ۵۰۳: ما را دگر بر آن در خواب شبان نباش ...13شمارهٔ ۵۰۴: ما را شب فراق کجا خواب می برد 14شمارهٔ ۵۰۵: ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند 15شمارهٔ ۵۰۶: ما را هوس مسجد و سجاده نباشد 16شمارهٔ ۵۰۷: مرا بی تو از دیده خون می رود 17شمارهٔ ۵۰۸: مرا بی تو آسوده حالی نباشد 18شمارهٔ ۵۰۹: مرا دلیست که از بار بار میطلبد 19شمارهٔ ۵۱۰: مرا ز پیش براندی جفا همین باشد 20شمارهٔ ۵۱۱: مرا ز خاک ره آن مه همیشه کم دارد 21شمارهٔ ۵۱۲: مرا ز صحبت باران چه کار بگشاید 22شمارهٔ ۵۱۳: مرا لطف گفتارش از راه برد 23شمارهٔ ۵۱۴: مریض عشق بتان را بر طبیب نباشد 24شمارهٔ ۵۱۵: مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باش ...25شمارهٔ ۵۱۶: من به درد دل خوشم جان مرا صحت چه ...26شمارهٔ ۵۱۷: من بر سر آن کر بچه کارم همه دانند 27شمارهٔ ۵۱۸: به با رخ تو خود را بوجه می ستای 28شمارهٔ ۵۱۹: مهره روی تو نه در خورد من مسکین ب ...29شمارهٔ ۵۲۰: مهر قیامتی را هرگز زوال باشد 30شمارهٔ ۵۲۱: مه طلعت ترا به تمامی غلام شد 31شمارهٔ ۵۲۲: به من عید شد مبارک باد 32شمارهٔ ۵۲۳: مه نامهربان من وفاداری نمیداند 33شمارهٔ ۵۲۴: می برند از نو جفا بی سرو سامانی چ ...34شمارهٔ ۵۲۵: نام به بردم شبی روی توام آمد بیاد 35شمارهٔ ۵۲۶: نام به بردم شبی روی توام آمد به ی ...36شمارهٔ ۵۲۷: نخل مدنی ثمر برآورد 37شمارهٔ ۵۲۸: ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان ...38شمارهٔ ۵۲۹: نقطه دایره لطف دهان تو بود 39شمارهٔ ۵۳۰: نمی خواهم که کسی با آن شکر لب هم ...40شمارهٔ ۵۳۱: نوبهاران ز گلم بوی تو خوش می آید 41شمارهٔ ۵۳۲: نور چشمی بر صاحب نظری می آید 42شمارهٔ ۵۳۳: نور چشمی تو ما را نظری میباید 43شمارهٔ ۵۳۴: ورق روی تو عشاق نکو می خوانند 44شمارهٔ ۵۳۵: وصل او مانده چرا دولت دنیا طلبید 45شمارهٔ ۵۳۶: وقتی مرید بود دل اکنون غلام شد 46شمارهٔ ۵۳۷: هدایه خواندی و هیچت هدایتی نرسید 47شمارهٔ ۵۳۸: هر سحر کز سر کوی تو صبا برخیزد 48شمارهٔ ۵۳۹: هر شب که از تو سوخته آه بر کشد 49شمارهٔ ۵۴۰: هر قطره خون که از مژه بر روی ما چ ...50شمارهٔ ۵۴۱: هر کجا با باد آن لب مجلسی انگیختن ...51شمارهٔ ۵۴۲: هر کجا ذکری از آن ابروی پرخم می ر ...52شمارهٔ ۵۴۳: هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود 53شمارهٔ ۵۴۴: هر کسی در سر ازینگونه هوسها دارند 54شمارهٔ ۵۴۵: هر که در راه تو اول قدم از خویش ب ...55شمارهٔ ۵۴۶: هرکه وصلش طلبد ترک سرش باید کرد 56شمارهٔ ۵۴۷: هرگز به باد زلف خود آن مه رها نکر ...57شمارهٔ ۵۴۸: هرگز ز زلف خویان بوی وفا نباید 58شمارهٔ ۵۴۹: هرگزم روزی نداد آن طرفة بغداد داد 59شمارهٔ ۵۵۰: هر گل که ز خاک من بروید 60شمارهٔ ۵۵۱: هزار بار فزون ناز او گرم بکشد 61شمارهٔ ۵۵۲: هزار سرو که در حد اعتدال برآید 62شمارهٔ ۵۵۳: همه عمر از تو به من بوی وفائی نرس ...63شمارهٔ ۵۵۴: همه کس را نظری از تو تمنا باشد 64شمارهٔ ۵۵۵: هیچ آن دهان شیرین کس را عیان نباش ...65شمارهٔ ۵۵۶: یاد روی تو چو در خاطر ما می گذرد 66شمارهٔ ۵۵۷: یار اگر چاره گر عاشق بیچاره شود 67شمارهٔ ۵۵۸: یارب آن شمع چگل دوش به مهمان که ب ...68شمارهٔ ۵۵۹: بار چندان که جفا جست و دل آزاری ک ...69شمارهٔ ۵۶۰: بار در زیر لب چو خنده کند 70شمارهٔ ۵۶۱: بار سر میخواهد از من خواهم گردن ن ...71شمارهٔ ۵۶۲: بار غروری به حسن خویش ندارد 72شمارهٔ ۵۶۳: بار ما سرو بلند است بگوئیم بلند 73شمارهٔ ۵۶۴: بار هر دم ز من خسته چرا می رنجد 74شمارهٔ ۵۶۵: یک چشم زدن چشم تو بی ناز نباشد 75شمارهٔ ۵۶۶: آن ترک مست بین که چها می کند دگر 76شمارهٔ ۵۶۷: ای به زلف از شیروان عبارتر 77شمارهٔ ۵۶۸: ای من غلام روی تو هر چه تمامتر 78شمارهٔ ۵۶۹: با روی تو چیست جنت و هور 79شمارهٔ ۵۷۰: بیاید بر آن دیده بگریست زار 80شمارهٔ ۵۷۱: بر سر کوی تو گر بودی مرا راه گذر 81شمارهٔ ۵۷۲: بر فروز امشب به طلعت مجلس ای ماه ...82شمارهٔ ۵۷۳: تو آن شاخ گلی ای شوخ دلبر 83شمارهٔ ۵۷۴: چراغ عمر ندارد فروغ بی رخ پار 84شمارهٔ ۵۷۵: چشم تو که داشت خواب بسیار 85شمارهٔ ۵۷۶: چندان بگریم بر در آن بیوفا شام و ...86شمارهٔ ۵۷۷: چهره ام دیده چه حاصل که به خون کر ...87شمارهٔ ۵۷۸: خاک راه تر از آن روز که آمد به نظ ...88شمارهٔ ۵۷۹: خوش نسیمی است بوی صحبت یار 89شمارهٔ ۵۸۰: دارم اندک روشنائی در بصر 90شمارهٔ ۵۸۱: دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار 91شمارهٔ ۵۸۲: دل دگر غم دارد از تو جان دگر 92شمارهٔ ۵۸۳: دل رفت و نماند عقل و تدبیر 93شمارهٔ ۵۸۴: دلی دارم ز چشمت ناتوانتر 94شمارهٔ ۵۸۵: از سودای سر زلف چو زنجیر 95شمارهٔ ۵۸۶: زهی چو کعبه ترا صد هزار سر بر در 96شمارهٔ ۵۸۷: عاشق کند مشاهده حق بروی یار 97شمارهٔ ۵۸۸: گر قبول نو فتد از من بیدل سیر و ز ...98شمارهٔ ۵۸۹: ما در این شهر ملولیم و از این قوم ...99شمارهٔ ۵۹۰: مرا گونی بمیر از من چه تقصیر 100شمارهٔ ۵۹۱: مگر ترک جفا و بکن جفای دگر 101شمارهٔ ۵۹۲: من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذ ...102شمارهٔ ۵۹۳: می خورد خونم به شوخی شاد و خندان ...103شمارهٔ ۵۹۴: آرزو برده ام که چشم تو باز 104شمارهٔ ۵۹۵: آنکه انداخت ز پایم چو سر زلف دراز 105شمارهٔ ۵۹۶: ای خاک آستان تو شاهان سر فراز 106شمارهٔ ۵۹۷: با چشم خوش ای شوخ مرا جنگ مینداز 107شمارهٔ ۵۹۸: به دعوی قدت سرو سر افراز 108شمارهٔ ۵۹۹: چو عشق آمد ای عقل خیز و گریز 109شمارهٔ ۶۰۰: دریغ از جورت آمد وز جفا نیز 110شمارهٔ ۶۰۱: رفت عمر و نشد آن شوخ به ما بار هن ...111شمارهٔ ۶۰۲: زاهد شهرم و صاحب نظر و شاهد باز 112شمارهٔ ۶۰۳: سر من خاک پایت باد و جان نیز 113شمارهٔ ۶۰۴: کشت چشم توأم به شیوه و ناز 114شمارهٔ ۶۰۵: گل رخسار ترا وقت تماشاست هنوز 115شمارهٔ ۶۰۶: ما را بچه جرم از نظر انداخته باز 116شمارهٔ ۶۰۷: ما سر فدای خاک رهت کرده ایم باز 117شمارهٔ ۶۰۸: مجلس ما به حضور تو چنانست امروز 118شمارهٔ ۶۰۹: مژه تیزست و غمزه نیز و تو نیز 119شمارهٔ ۶۱۰: نیست از سوز تو جانرا نه گزیر 120شمارهٔ ۶۱۱: بار بیرون نشد ز خانه هنوز 121شمارهٔ ۶۱۲: از بار دین و دنیا باشد مراد هر کس 122شمارهٔ ۶۱۳: تو زما وصف آن جمال مپرس 123شمارهٔ ۶۱۴: خیال خال لبش می کنم به خواب هوس 124شمارهٔ ۶۱۵: دارم من از جهان غم باری همین و بس 125شمارهٔ ۶۱۶: دل من طلبکار بار است و بس 126شمارهٔ ۶۱۷: ساقی به می بر افروز امشب چراغ مجل ...127شمارهٔ ۶۱۸: گر به مسجد نروم قبله من روی تو بس 128شمارهٔ ۶۱۹: گفتمش نام تو گفتا از مه تابان پرس 129شمارهٔ ۶۲۰: من و دردت مرا دوا این بس 130شمارهٔ ۶۲۱: آن غمزه چو از ریش دل آزرد سر نیش 131شمارهٔ ۶۲۲: آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش 132شمارهٔ ۶۲۳: آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش 133شمارهٔ ۶۲۴: به خواب آن لعل میگون دیده ام دوش 134شمارهٔ ۶۲۵: به مطرب شبه چه خوش میگفت چنگش 135شمارهٔ ۶۲۶: چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به ...136شمارهٔ ۶۲۷: دارد به سجده شبها به روی بر زمینی 137شمارهٔ ۶۲۸: دال زلف و الف قامت و بیم دهنش 138شمارهٔ ۶۲۹: دلا نسیم عنایت وزید حاضر باش 139شمارهٔ ۶۳۰: دل مسکین که می بینی ازینسان بی زر ...140شمارهٔ ۶۳۱: دل که دلداری ندارد دل نشاید خواند ...141شمارهٔ ۶۳۲: رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش 142شمارهٔ ۶۳۳: رفتی ز برم عاقبت ای شوخ جفا کیش 143شمارهٔ ۶۳۴: زهی کشیده کمان ابروی تو تا بن گوش 144شمارهٔ ۶۳۵: سرو دیوانه شدست از هوسی بالایش 145شمارهٔ ۶۳۶: شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش 146شمارهٔ ۶۳۷: کسی که دل طرف زلف یار میکشدش 147شمارهٔ ۶۳۸: گر زلف دراز فکنی از طرف بناگوش 148شمارهٔ ۶۳۹: گنه دیده گراینست که کردم نگهش 149شمارهٔ ۶۴۰: لاابالی را اگر سامان نباشد گو مبا ...150شمارهٔ ۶۴۱: لب میگزد چو چشم گشایم بدیدنش 151شمارهٔ ۶۴۲: ما به شادی جهانی نفروشیم 152شمارهٔ ۶۴۳: ما به فریاد آمدیم از ناله شبهای خ ...153شمارهٔ ۶۴۴: مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش 154شمارهٔ ۶۴۵: من باده بخورم چکنم گو حرام باش 155شمارهٔ ۶۴۶: می میرسد از باغ به خدمت برسیدش 156شمارهٔ ۶۴۷: نشان شیروان دارد سر زلف پریشانش 157شمارهٔ ۶۴۸: نیستم دسترسی آنکه ببوسم پایش 158شمارهٔ ۶۴۹: بار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپ ...159شمارهٔ ۶۵۰: به نینی که بر آن در بریم سجده خاص 160شمارهٔ ۶۵۱: کجا کنند به نیغ از تو عاشقان اعرا ...161شمارهٔ ۶۵۲: داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط 162شمارهٔ ۶۵۳: کسی که دوست ندارد ز جان ندارد 163شمارهٔ ۶۵۴: دل چه کند سرو و تماشای باغ 164شمارهٔ ۶۵۵: کنار آب و لب جویبار و گوشه باغ 165شمارهٔ ۶۵۶: بار بنشست به مجلس بنشانید چراغ 166شمارهٔ ۶۵۷: ای خطت خوب و عبارت نازک و لبها لط ...167شمارهٔ ۶۵۸: در زورق حیات است جان رقیب خائف 168شمارهٔ ۶۵۹: زهی بدایت حسن رخنه نهایت لطف 169شمارهٔ ۶۶۰: به حسن خلق بستان دل ز عشاق 170شمارهٔ ۶۶۱: به مسجد هفته از تو کجا یک سجدة لا ...171شمارهٔ ۶۶۲: طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق 172شمارهٔ ۶۶۳: هوای وصل تو دارد غریق بحر فراق 173شمارهٔ ۶۶۴: ز حسرت خاک شد این چشم غمناک 174شمارهٔ ۶۶۵: اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسن ...175شمارهٔ ۶۶۶: نارگی می جنبدم در تن چو چنگ 176شمارهٔ ۶۶۷: ز رویم وقت کشتن می رود رنگ 177شمارهٔ ۶۶۸: ای رایت جمال تو نقش نگین دل 178شمارهٔ ۶۶۹: ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل 179شمارهٔ ۶۷۰: به زلف و خال تو کردی خون خویش سبی ...180شمارهٔ ۶۷۱: بی تو مرا خواب و خیال وصال 181شمارهٔ ۶۷۲: پری به حسن و لطافت نداشت با همه ح ...182شمارهٔ ۶۷۳: زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤا ...183شمارهٔ ۶۷۴: مرو مایل به قد تست چه حاجت به دلی ...184شمارهٔ ۶۷۵: عشق حرفی ست که دال است بر آیات کم ...185شمارهٔ ۶۷۶: گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل 186شمارهٔ ۶۷۷: لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال 187شمارهٔ ۶۷۸: مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاص ...188شمارهٔ ۶۷۹: مرا گویند عاشق گرد و بیدل 189شمارهٔ ۶۸۰: نیست جز درد سری زین دل غمگین حاصل 190شمارهٔ ۶۸۱: نیست کس را به حسن روی تو قیل 191شمارهٔ ۶۸۲: آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم 192شمارهٔ ۶۸۳: از لب او تاخیری بافتیم 193شمارهٔ ۶۸۴: از لب و زلف او نشان جستم و باز یا ...194شمارهٔ ۶۸۵: ای بخت بارینی که به باران رسانیم 195شمارهٔ ۶۸۶: ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام 196شمارهٔ ۶۸۷: با تو از دل نشانه یافته ام 197شمارهٔ ۶۸۸: باز در آن کو گذری بافتم 198شمارهٔ ۶۸۹: باز در عشق یکی دل به غلامی دادم 199شمارهٔ ۶۹۰: باز می بیخودی بروی تو خوردیم 200شمارهٔ ۶۹۱: بیوی خویش گردان زنده بازم 201شمارهٔ ۶۹۲: بحمدالله که دیگر بر روی دوستانه د ...202شمارهٔ ۶۹۳: به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کر ...203شمارهٔ ۶۹۴: به درد تو جز ناله همدم ندارم 204شمارهٔ ۶۹۵: بر آمد جان ز شوق آن دهانم 205شمارهٔ ۶۹۶: بسی درد از غم عشقت کشیدم 206شمارهٔ ۶۹۷: بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مرد ...207شمارهٔ ۶۹۸: بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم 208شمارهٔ ۶۹۹: بیا ساقی که بیخ غم به دور گل بران ...209شمارهٔ ۷۰۰: بی تو نفسی که زنده مانم 210شمارهٔ ۷۰۱: پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم 211شمارهٔ ۷۰۲: تا خانه دل جای نمنای تو کردیم 212شمارهٔ ۷۰۳: تا دست به زلف بار بردیم 213شمارهٔ ۷۰۴: ترا بر دیده من جاست گفتم 214شمارهٔ ۷۰۵: ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید ...215شمارهٔ ۷۰۶: ترا در دل وفا باشد چه دانم 216شمارهٔ ۷۰۷: ترا شوخ اندک وفا گفته ایم 217شمارهٔ ۷۰۸: را که هست ز ساعد در آستین پرسیم 218شمارهٔ ۷۰۹: ترا گر بی وفا گفتم چه گفتم 219شمارهٔ ۷۱۰: جان دارم و دل دارم سر دارم و زر د ...220شمارهٔ ۷۱۱: چرا رنجید بار از من گناه خود نمی ...221شمارهٔ ۷۱۲: چون روز روشن است که ما رند و عاشق ...222شمارهٔ ۷۱۳: چه بودی گر شبی در خواب رفتی چشم ب ...223شمارهٔ ۷۱۴: چه خسته میکنی ای جان به غمزه خاطر ...224شمارهٔ ۷۱۵: چه خوش بود آن شبی کز در در آمد با ...225شمارهٔ ۷۱۶: چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو ...226شمارهٔ ۷۱۷: چه رنجم از تو گر کشتی به نازم 227شمارهٔ ۷۱۸: حقوق ناز و عتاب حبیب من دانم 228شمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم 229شمارهٔ ۷۲۰: خیال چشم و ابرویت شبی در خواب مید ...230شمارهٔ ۷۲۱: دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم 231شمارهٔ ۷۲۲: در دست در درونم درمان آن ندانم 232شمارهٔ ۷۲۳: درین زحمت که این نوبت من از ریش د ...233شمارهٔ ۷۲۴: دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدا ...234شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...235شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 236شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 237شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 238شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 239شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...240شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 241شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 242شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 243شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...244شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...245شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...246شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 247شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 248شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 249شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 250شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 251شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 252شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 253شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 254شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...255شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...256شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 257شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...258شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 259شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 260شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 261شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...262شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 263شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 264شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 265شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 266شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...267شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 268شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 269شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 270شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...271شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 272شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 273شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...274شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 275شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 276شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...277شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...278شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 279شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 280شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 281شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...282شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...283شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 284شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...285شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 286شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 287شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...288شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 289شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 290شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 291شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 292شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 293شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 294شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 295شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 296شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...297شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 298شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 299شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 300شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...301شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 302شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 303شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 304شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 305شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 306شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...307شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 308شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...309شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 310شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...311شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 312شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 313شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 314شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...315شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 316شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 317شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 318شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...319شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...320شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 321شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 322شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 323شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 324شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 325شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 326شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 327شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 328شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...329شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...330شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 331شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 332شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 333شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...334شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...335شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 336شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 337شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 338شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 339شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 340شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 341شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...342شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...343شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...344شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 345شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...346شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...347شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 348شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 349شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 350شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 351شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 352شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...353شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...354شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...355شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 356شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...357شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 358شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...359شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...360شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 361شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 362شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 363شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 364شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 365شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...366شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...367شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...368شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 369شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...370شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...371شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 372شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 373شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 374شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...375شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 376شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 377شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 378شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...379شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 380شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 381شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...382شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 383شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...384شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 385شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 386شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 387شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...388شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 389شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...390شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 391شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...392شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...393شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 394شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 395شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...396شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 397شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...398شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 399شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 400شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 401شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 402شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 403شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 404شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 405شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 406شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 407شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 408شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 409شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 410شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 411شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 412شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 413شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 414شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 415شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 416شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...417شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 418شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...419شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 420شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...421شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 422شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 423شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...424شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...425شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 426شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 427شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 428شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 429شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 430شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 431شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 432شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 433شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 434شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 435شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 436شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 437شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 438شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 439شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 440شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 441شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 442شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 443شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 444شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 445شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 446شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 447شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 448شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 449شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 450شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 451شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 452شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 453شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...454شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...455شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 456شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 457شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 458شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 459شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 460شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 461شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 462شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 463شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...464شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 465شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...466شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...467شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 468شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 469شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 470شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 471شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 472شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 473شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 474شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 475شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 476شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 477شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 478شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...479شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 480شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...481شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 482شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 483شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 484شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...485شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 486شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 487شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 488شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 489شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...490شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...491شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 492شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 493شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 494شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 495شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...496شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...497شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 498شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 499شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 500شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 501شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 502شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 503شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 504شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 505شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 506شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...507شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 508شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 509شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 510شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 511شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 512شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 513شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 514شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 515شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 516شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 517شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 518شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 519شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...520شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 521شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...522شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 523شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...524شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...525شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 526شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 527شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 528شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 529شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...530شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 531شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 532شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 533شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...534شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 535شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 536شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 537شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 538شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 539شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 540شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...541شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 542شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 543شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 544شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 545شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 546شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 547شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 548شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 549شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...550شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 551شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 552شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 553شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 554شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 555شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 556شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 557شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...558شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...559شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 560شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 561شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...562شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 563شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 564شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 565شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 566شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 567شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 568شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 569شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...570شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...571شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 572شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 573شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...574شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...575شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 576شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...577شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 578شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 579شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...580شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...581شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 582شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...583شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 584شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 585شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 586شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...587شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...588شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ