به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۴۶۷: عشق بر آتش بسوخت دفتر بود و نبود

1590عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عشق بر آتش بسوخت دفتر بود و نبود
اما آبت فتح قریب سر حقایق گشود
قطره به دریا رسید ابر برفت از میان
قطره به دریا رسید ابر برفت از میان
از نفخات بخور کون و مکان در گرفت
چون بهم آمیختند آتش و مجمر بعود
در پس آئینه چیست قائل این حرف کیست
کآینه با خود نداشت آنچه به طوطی نمود
هر که بدار فنا جبه هستی بسوخت
رمزه سوی الله بخواند سر اناالحق شنود
سر فنا گوش کن جام بقا نوش کن
حاجت تقریر نیست از عدم آمد وجود
جامه بده جان ستان روی مپیچ از میان
عاشق بی مابه را عین زیان است سود
وجه دو روئی نماند صورت دیباه را
باز برفت از میان واسطه تار و پود
خلق ز نقصان حال بیخبرند از کمال
کز همه بی قیل و قال گوی سعادت ربود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶۶: عرفات عشق بازان سر کوی بار باشد 2شمارهٔ ۴۶۷: عشق بر آتش بسوخت دفتر بود و نبود 3شمارهٔ ۴۶۸: عکس رویت چون فتد در آب آب از خود ...4شمارهٔ ۴۶۹: عندلیبی می زند بر گل نوانی بشنوید 5شمارهٔ ۴۷۰: عید می آید و مردم مه نو میطلبند 6شمارهٔ ۴۷۱: غبار خاک در او چو در خیال آرید 7شمارهٔ ۴۷۲: غم عشقت دل ما را همیشه شاد میدارد 8شمارهٔ ۴۷۳: غنچه از رشک دهان نو دهان گرد آورد 9شمارهٔ ۴۷۴: فرح به سینه پر غصه بی تو چون آید 10شمارهٔ ۴۷۵: قدح بدور لیت پر ز خون دلی دارد 11شمارهٔ ۴۷۶: قلم صحیفة شوق ار هزار باره نویسد 12شمارهٔ ۴۷۷: کدام ناز و تنعم به ذوق آن برسد 13شمارهٔ ۴۷۸: کسی که درد تو خواهد دلش دوا چه کن ...14شمارهٔ ۴۷۹: کمترین کاری مراکز دیدۂ گریان فتاد 15شمارهٔ ۴۸۰: گدای کوی ترا پادشاه میخوانند 16شمارهٔ ۴۸۱: گر آن به در زکاة حسن مسکین تر گدا ...17شمارهٔ ۴۸۲: گر به سنگ سنمم عشق تو دندان شکند 18شمارهٔ ۴۸۳: گر بگذری سوی چمن سرو سهی از جا رو ...19شمارهٔ ۴۸۴: گر ترا از ستم و جور خدا توبه دهد 20شمارهٔ ۴۸۵: گر تو از پرده به ما رخ بنمانی چه ...21شمارهٔ ۴۸۶: گرچه سرو چمن از آب روانی دارد 22شمارهٔ ۴۸۷: اگر درد تو از حبیب باشد 23شمارهٔ ۴۸۸: گر دل ز دسته زلف تو افغان کشیده ب ...24شمارهٔ ۴۸۹: گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا ش ...25شمارهٔ ۴۹۰: گر دم زنم بی روی او شرم آیدم از ر ...26شمارهٔ ۴۹۱: گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد 27شمارهٔ ۴۹۲: گر قرار تو به دلها نه چنانست که ب ...28شمارهٔ ۴۹۳: گرمه به زمین باشد آن زهره جبین با ...29شمارهٔ ۴۹۴: گفتمش حال دل گمشده دانی چون شد 30شمارهٔ ۴۹۵: گل را بدور روی تو کس بر نمیکند 31شمارهٔ ۴۹۶: گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود 32شمارهٔ ۴۹۷: لب ار اینست و گفتار این شکر باری ...33شمارهٔ ۴۹۸: البش جان عاشق هوس میکند 34شمارهٔ ۴۹۹: ما بساط نیکنامی باز طی خواهیم کرد 35شمارهٔ ۵۰۰: ما بکوی یار خود بخود سفر خواهیم ک ...36شمارهٔ ۵۰۱: مائیم دل و دین به تو در باخته ای ...37شمارهٔ ۵۰۲: ما را بپای بوسی تو گر دسترس بود 38شمارهٔ ۵۰۳: ما را دگر بر آن در خواب شبان نباش ...39شمارهٔ ۵۰۴: ما را شب فراق کجا خواب می برد 40شمارهٔ ۵۰۵: ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند 41شمارهٔ ۵۰۶: ما را هوس مسجد و سجاده نباشد 42شمارهٔ ۵۰۷: مرا بی تو از دیده خون می رود 43شمارهٔ ۵۰۸: مرا بی تو آسوده حالی نباشد 44شمارهٔ ۵۰۹: مرا دلیست که از بار بار میطلبد 45شمارهٔ ۵۱۰: مرا ز پیش براندی جفا همین باشد 46شمارهٔ ۵۱۱: مرا ز خاک ره آن مه همیشه کم دارد 47شمارهٔ ۵۱۲: مرا ز صحبت باران چه کار بگشاید 48شمارهٔ ۵۱۳: مرا لطف گفتارش از راه برد 49شمارهٔ ۵۱۴: مریض عشق بتان را بر طبیب نباشد 50شمارهٔ ۵۱۵: مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باش ...51شمارهٔ ۵۱۶: من به درد دل خوشم جان مرا صحت چه ...52شمارهٔ ۵۱۷: من بر سر آن کر بچه کارم همه دانند 53شمارهٔ ۵۱۸: به با رخ تو خود را بوجه می ستای 54شمارهٔ ۵۱۹: مهره روی تو نه در خورد من مسکین ب ...55شمارهٔ ۵۲۰: مهر قیامتی را هرگز زوال باشد 56شمارهٔ ۵۲۱: مه طلعت ترا به تمامی غلام شد 57شمارهٔ ۵۲۲: به من عید شد مبارک باد 58شمارهٔ ۵۲۳: مه نامهربان من وفاداری نمیداند 59شمارهٔ ۵۲۴: می برند از نو جفا بی سرو سامانی چ ...60شمارهٔ ۵۲۵: نام به بردم شبی روی توام آمد بیاد 61شمارهٔ ۵۲۶: نام به بردم شبی روی توام آمد به ی ...62شمارهٔ ۵۲۷: نخل مدنی ثمر برآورد 63شمارهٔ ۵۲۸: ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان ...64شمارهٔ ۵۲۹: نقطه دایره لطف دهان تو بود 65شمارهٔ ۵۳۰: نمی خواهم که کسی با آن شکر لب هم ...66شمارهٔ ۵۳۱: نوبهاران ز گلم بوی تو خوش می آید 67شمارهٔ ۵۳۲: نور چشمی بر صاحب نظری می آید 68شمارهٔ ۵۳۳: نور چشمی تو ما را نظری میباید 69شمارهٔ ۵۳۴: ورق روی تو عشاق نکو می خوانند 70شمارهٔ ۵۳۵: وصل او مانده چرا دولت دنیا طلبید 71شمارهٔ ۵۳۶: وقتی مرید بود دل اکنون غلام شد 72شمارهٔ ۵۳۷: هدایه خواندی و هیچت هدایتی نرسید 73شمارهٔ ۵۳۸: هر سحر کز سر کوی تو صبا برخیزد 74شمارهٔ ۵۳۹: هر شب که از تو سوخته آه بر کشد 75شمارهٔ ۵۴۰: هر قطره خون که از مژه بر روی ما چ ...76شمارهٔ ۵۴۱: هر کجا با باد آن لب مجلسی انگیختن ...77شمارهٔ ۵۴۲: هر کجا ذکری از آن ابروی پرخم می ر ...78شمارهٔ ۵۴۳: هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود 79شمارهٔ ۵۴۴: هر کسی در سر ازینگونه هوسها دارند 80شمارهٔ ۵۴۵: هر که در راه تو اول قدم از خویش ب ...81شمارهٔ ۵۴۶: هرکه وصلش طلبد ترک سرش باید کرد 82شمارهٔ ۵۴۷: هرگز به باد زلف خود آن مه رها نکر ...83شمارهٔ ۵۴۸: هرگز ز زلف خویان بوی وفا نباید 84شمارهٔ ۵۴۹: هرگزم روزی نداد آن طرفة بغداد داد 85شمارهٔ ۵۵۰: هر گل که ز خاک من بروید 86شمارهٔ ۵۵۱: هزار بار فزون ناز او گرم بکشد 87شمارهٔ ۵۵۲: هزار سرو که در حد اعتدال برآید 88شمارهٔ ۵۵۳: همه عمر از تو به من بوی وفائی نرس ...89شمارهٔ ۵۵۴: همه کس را نظری از تو تمنا باشد 90شمارهٔ ۵۵۵: هیچ آن دهان شیرین کس را عیان نباش ...91شمارهٔ ۵۵۶: یاد روی تو چو در خاطر ما می گذرد 92شمارهٔ ۵۵۷: یار اگر چاره گر عاشق بیچاره شود 93شمارهٔ ۵۵۸: یارب آن شمع چگل دوش به مهمان که ب ...94شمارهٔ ۵۵۹: بار چندان که جفا جست و دل آزاری ک ...95شمارهٔ ۵۶۰: بار در زیر لب چو خنده کند 96شمارهٔ ۵۶۱: بار سر میخواهد از من خواهم گردن ن ...97شمارهٔ ۵۶۲: بار غروری به حسن خویش ندارد 98شمارهٔ ۵۶۳: بار ما سرو بلند است بگوئیم بلند 99شمارهٔ ۵۶۴: بار هر دم ز من خسته چرا می رنجد 100شمارهٔ ۵۶۵: یک چشم زدن چشم تو بی ناز نباشد 101شمارهٔ ۵۶۶: آن ترک مست بین که چها می کند دگر 102شمارهٔ ۵۶۷: ای به زلف از شیروان عبارتر 103شمارهٔ ۵۶۸: ای من غلام روی تو هر چه تمامتر 104شمارهٔ ۵۶۹: با روی تو چیست جنت و هور 105شمارهٔ ۵۷۰: بیاید بر آن دیده بگریست زار 106شمارهٔ ۵۷۱: بر سر کوی تو گر بودی مرا راه گذر 107شمارهٔ ۵۷۲: بر فروز امشب به طلعت مجلس ای ماه ...108شمارهٔ ۵۷۳: تو آن شاخ گلی ای شوخ دلبر 109شمارهٔ ۵۷۴: چراغ عمر ندارد فروغ بی رخ پار 110شمارهٔ ۵۷۵: چشم تو که داشت خواب بسیار 111شمارهٔ ۵۷۶: چندان بگریم بر در آن بیوفا شام و ...112شمارهٔ ۵۷۷: چهره ام دیده چه حاصل که به خون کر ...113شمارهٔ ۵۷۸: خاک راه تر از آن روز که آمد به نظ ...114شمارهٔ ۵۷۹: خوش نسیمی است بوی صحبت یار 115شمارهٔ ۵۸۰: دارم اندک روشنائی در بصر 116شمارهٔ ۵۸۱: دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار 117شمارهٔ ۵۸۲: دل دگر غم دارد از تو جان دگر 118شمارهٔ ۵۸۳: دل رفت و نماند عقل و تدبیر 119شمارهٔ ۵۸۴: دلی دارم ز چشمت ناتوانتر 120شمارهٔ ۵۸۵: از سودای سر زلف چو زنجیر 121شمارهٔ ۵۸۶: زهی چو کعبه ترا صد هزار سر بر در 122شمارهٔ ۵۸۷: عاشق کند مشاهده حق بروی یار 123شمارهٔ ۵۸۸: گر قبول نو فتد از من بیدل سیر و ز ...124شمارهٔ ۵۸۹: ما در این شهر ملولیم و از این قوم ...125شمارهٔ ۵۹۰: مرا گونی بمیر از من چه تقصیر 126شمارهٔ ۵۹۱: مگر ترک جفا و بکن جفای دگر 127شمارهٔ ۵۹۲: من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذ ...128شمارهٔ ۵۹۳: می خورد خونم به شوخی شاد و خندان ...129شمارهٔ ۵۹۴: آرزو برده ام که چشم تو باز 130شمارهٔ ۵۹۵: آنکه انداخت ز پایم چو سر زلف دراز 131شمارهٔ ۵۹۶: ای خاک آستان تو شاهان سر فراز 132شمارهٔ ۵۹۷: با چشم خوش ای شوخ مرا جنگ مینداز 133شمارهٔ ۵۹۸: به دعوی قدت سرو سر افراز 134شمارهٔ ۵۹۹: چو عشق آمد ای عقل خیز و گریز 135شمارهٔ ۶۰۰: دریغ از جورت آمد وز جفا نیز 136شمارهٔ ۶۰۱: رفت عمر و نشد آن شوخ به ما بار هن ...137شمارهٔ ۶۰۲: زاهد شهرم و صاحب نظر و شاهد باز 138شمارهٔ ۶۰۳: سر من خاک پایت باد و جان نیز 139شمارهٔ ۶۰۴: کشت چشم توأم به شیوه و ناز 140شمارهٔ ۶۰۵: گل رخسار ترا وقت تماشاست هنوز 141شمارهٔ ۶۰۶: ما را بچه جرم از نظر انداخته باز 142شمارهٔ ۶۰۷: ما سر فدای خاک رهت کرده ایم باز 143شمارهٔ ۶۰۸: مجلس ما به حضور تو چنانست امروز 144شمارهٔ ۶۰۹: مژه تیزست و غمزه نیز و تو نیز 145شمارهٔ ۶۱۰: نیست از سوز تو جانرا نه گزیر 146شمارهٔ ۶۱۱: بار بیرون نشد ز خانه هنوز 147شمارهٔ ۶۱۲: از بار دین و دنیا باشد مراد هر کس 148شمارهٔ ۶۱۳: تو زما وصف آن جمال مپرس 149شمارهٔ ۶۱۴: خیال خال لبش می کنم به خواب هوس 150شمارهٔ ۶۱۵: دارم من از جهان غم باری همین و بس 151شمارهٔ ۶۱۶: دل من طلبکار بار است و بس 152شمارهٔ ۶۱۷: ساقی به می بر افروز امشب چراغ مجل ...153شمارهٔ ۶۱۸: گر به مسجد نروم قبله من روی تو بس 154شمارهٔ ۶۱۹: گفتمش نام تو گفتا از مه تابان پرس 155شمارهٔ ۶۲۰: من و دردت مرا دوا این بس 156شمارهٔ ۶۲۱: آن غمزه چو از ریش دل آزرد سر نیش 157شمارهٔ ۶۲۲: آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش 158شمارهٔ ۶۲۳: آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش 159شمارهٔ ۶۲۴: به خواب آن لعل میگون دیده ام دوش 160شمارهٔ ۶۲۵: به مطرب شبه چه خوش میگفت چنگش 161شمارهٔ ۶۲۶: چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به ...162شمارهٔ ۶۲۷: دارد به سجده شبها به روی بر زمینی 163شمارهٔ ۶۲۸: دال زلف و الف قامت و بیم دهنش 164شمارهٔ ۶۲۹: دلا نسیم عنایت وزید حاضر باش 165شمارهٔ ۶۳۰: دل مسکین که می بینی ازینسان بی زر ...166شمارهٔ ۶۳۱: دل که دلداری ندارد دل نشاید خواند ...167شمارهٔ ۶۳۲: رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش 168شمارهٔ ۶۳۳: رفتی ز برم عاقبت ای شوخ جفا کیش 169شمارهٔ ۶۳۴: زهی کشیده کمان ابروی تو تا بن گوش 170شمارهٔ ۶۳۵: سرو دیوانه شدست از هوسی بالایش 171شمارهٔ ۶۳۶: شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش 172شمارهٔ ۶۳۷: کسی که دل طرف زلف یار میکشدش 173شمارهٔ ۶۳۸: گر زلف دراز فکنی از طرف بناگوش 174شمارهٔ ۶۳۹: گنه دیده گراینست که کردم نگهش 175شمارهٔ ۶۴۰: لاابالی را اگر سامان نباشد گو مبا ...176شمارهٔ ۶۴۱: لب میگزد چو چشم گشایم بدیدنش 177شمارهٔ ۶۴۲: ما به شادی جهانی نفروشیم 178شمارهٔ ۶۴۳: ما به فریاد آمدیم از ناله شبهای خ ...179شمارهٔ ۶۴۴: مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش 180شمارهٔ ۶۴۵: من باده بخورم چکنم گو حرام باش 181شمارهٔ ۶۴۶: می میرسد از باغ به خدمت برسیدش 182شمارهٔ ۶۴۷: نشان شیروان دارد سر زلف پریشانش 183شمارهٔ ۶۴۸: نیستم دسترسی آنکه ببوسم پایش 184شمارهٔ ۶۴۹: بار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپ ...185شمارهٔ ۶۵۰: به نینی که بر آن در بریم سجده خاص 186شمارهٔ ۶۵۱: کجا کنند به نیغ از تو عاشقان اعرا ...187شمارهٔ ۶۵۲: داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط 188شمارهٔ ۶۵۳: کسی که دوست ندارد ز جان ندارد 189شمارهٔ ۶۵۴: دل چه کند سرو و تماشای باغ 190شمارهٔ ۶۵۵: کنار آب و لب جویبار و گوشه باغ 191شمارهٔ ۶۵۶: بار بنشست به مجلس بنشانید چراغ 192شمارهٔ ۶۵۷: ای خطت خوب و عبارت نازک و لبها لط ...193شمارهٔ ۶۵۸: در زورق حیات است جان رقیب خائف 194شمارهٔ ۶۵۹: زهی بدایت حسن رخنه نهایت لطف 195شمارهٔ ۶۶۰: به حسن خلق بستان دل ز عشاق 196شمارهٔ ۶۶۱: به مسجد هفته از تو کجا یک سجدة لا ...197شمارهٔ ۶۶۲: طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق 198شمارهٔ ۶۶۳: هوای وصل تو دارد غریق بحر فراق 199شمارهٔ ۶۶۴: ز حسرت خاک شد این چشم غمناک 200شمارهٔ ۶۶۵: اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسن ...201شمارهٔ ۶۶۶: نارگی می جنبدم در تن چو چنگ 202شمارهٔ ۶۶۷: ز رویم وقت کشتن می رود رنگ 203شمارهٔ ۶۶۸: ای رایت جمال تو نقش نگین دل 204شمارهٔ ۶۶۹: ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل 205شمارهٔ ۶۷۰: به زلف و خال تو کردی خون خویش سبی ...206شمارهٔ ۶۷۱: بی تو مرا خواب و خیال وصال 207شمارهٔ ۶۷۲: پری به حسن و لطافت نداشت با همه ح ...208شمارهٔ ۶۷۳: زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤا ...209شمارهٔ ۶۷۴: مرو مایل به قد تست چه حاجت به دلی ...210شمارهٔ ۶۷۵: عشق حرفی ست که دال است بر آیات کم ...211شمارهٔ ۶۷۶: گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل 212شمارهٔ ۶۷۷: لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال 213شمارهٔ ۶۷۸: مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاص ...214شمارهٔ ۶۷۹: مرا گویند عاشق گرد و بیدل 215شمارهٔ ۶۸۰: نیست جز درد سری زین دل غمگین حاصل 216شمارهٔ ۶۸۱: نیست کس را به حسن روی تو قیل 217شمارهٔ ۶۸۲: آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم 218شمارهٔ ۶۸۳: از لب او تاخیری بافتیم 219شمارهٔ ۶۸۴: از لب و زلف او نشان جستم و باز یا ...220شمارهٔ ۶۸۵: ای بخت بارینی که به باران رسانیم 221شمارهٔ ۶۸۶: ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام 222شمارهٔ ۶۸۷: با تو از دل نشانه یافته ام 223شمارهٔ ۶۸۸: باز در آن کو گذری بافتم 224شمارهٔ ۶۸۹: باز در عشق یکی دل به غلامی دادم 225شمارهٔ ۶۹۰: باز می بیخودی بروی تو خوردیم 226شمارهٔ ۶۹۱: بیوی خویش گردان زنده بازم 227شمارهٔ ۶۹۲: بحمدالله که دیگر بر روی دوستانه د ...228شمارهٔ ۶۹۳: به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کر ...229شمارهٔ ۶۹۴: به درد تو جز ناله همدم ندارم 230شمارهٔ ۶۹۵: بر آمد جان ز شوق آن دهانم 231شمارهٔ ۶۹۶: بسی درد از غم عشقت کشیدم 232شمارهٔ ۶۹۷: بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مرد ...233شمارهٔ ۶۹۸: بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم 234شمارهٔ ۶۹۹: بیا ساقی که بیخ غم به دور گل بران ...235شمارهٔ ۷۰۰: بی تو نفسی که زنده مانم 236شمارهٔ ۷۰۱: پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم 237شمارهٔ ۷۰۲: تا خانه دل جای نمنای تو کردیم 238شمارهٔ ۷۰۳: تا دست به زلف بار بردیم 239شمارهٔ ۷۰۴: ترا بر دیده من جاست گفتم 240شمارهٔ ۷۰۵: ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید ...241شمارهٔ ۷۰۶: ترا در دل وفا باشد چه دانم 242شمارهٔ ۷۰۷: ترا شوخ اندک وفا گفته ایم 243شمارهٔ ۷۰۸: را که هست ز ساعد در آستین پرسیم 244شمارهٔ ۷۰۹: ترا گر بی وفا گفتم چه گفتم 245شمارهٔ ۷۱۰: جان دارم و دل دارم سر دارم و زر د ...246شمارهٔ ۷۱۱: چرا رنجید بار از من گناه خود نمی ...247شمارهٔ ۷۱۲: چون روز روشن است که ما رند و عاشق ...248شمارهٔ ۷۱۳: چه بودی گر شبی در خواب رفتی چشم ب ...249شمارهٔ ۷۱۴: چه خسته میکنی ای جان به غمزه خاطر ...250شمارهٔ ۷۱۵: چه خوش بود آن شبی کز در در آمد با ...251شمارهٔ ۷۱۶: چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو ...252شمارهٔ ۷۱۷: چه رنجم از تو گر کشتی به نازم 253شمارهٔ ۷۱۸: حقوق ناز و عتاب حبیب من دانم 254شمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم 255شمارهٔ ۷۲۰: خیال چشم و ابرویت شبی در خواب مید ...256شمارهٔ ۷۲۱: دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم 257شمارهٔ ۷۲۲: در دست در درونم درمان آن ندانم 258شمارهٔ ۷۲۳: درین زحمت که این نوبت من از ریش د ...259شمارهٔ ۷۲۴: دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدا ...260شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...261شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 262شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 263شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 264شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 265شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...266شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 267شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 268شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 269شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...270شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...271شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...272شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 273شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 274شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 275شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 276شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 277شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 278شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 279شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 280شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...281شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...282شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 283شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...284شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 285شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 286شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 287شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...288شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 289شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 290شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 291شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 292شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...293شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 294شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 295شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 296شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...297شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 298شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 299شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...300شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 301شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 302شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...303شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...304شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 305شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 306شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 307شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...308شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...309شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 310شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...311شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 312شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 313شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...314شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 315شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 316شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 317شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 318شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 319شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 320شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 321شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 322شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...323شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 324شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 325شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 326شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...327شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 328شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 329شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 330شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 331شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 332شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...333شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 334شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...335شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 336شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...337شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 338شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 339شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 340شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...341شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 342شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 343شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 344شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...345شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...346شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 347شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 348شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 349شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 350شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 351شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 352شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 353شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 354شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...355شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...356شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 357شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 358شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 359شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...360شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...361شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 362شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 363شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 364شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 365شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 366شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 367شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...368شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...369شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...370شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 371شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...372شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...373شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 374شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 375شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 376شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 377شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 378شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...379شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...380شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...381شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 382شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...383شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 384شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...385شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...386شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 387شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 388شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 389شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 390شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 391شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...392شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...393شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...394شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 395شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...396شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...397شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 398شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 399شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 400شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...401شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 402شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 403شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 404شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...405شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 406شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 407شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...408شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 409شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...410شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 411شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 412شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 413شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...414شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 415شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...416شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 417شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...418شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...419شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 420شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 421شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...422شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 423شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...424شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 425شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 426شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 427شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 428شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 429شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 430شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 431شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 432شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 433شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 434شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 435شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 436شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 437شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 438شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 439شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 440شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 441شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 442شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...443شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 444شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...445شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 446شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...447شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 448شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 449شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...450شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...451شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 452شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 453شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 454شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 455شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 456شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 457شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 458شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 459شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 460شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 461شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 462شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 463شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 464شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 465شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 466شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 467شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 468شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 469شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 470شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 471شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 472شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 473شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 474شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 475شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 476شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 477شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 478شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 479شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...480شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...481شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 482شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 483شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 484شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 485شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 486شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 487شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 488شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 489شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...490شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 491شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...492شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...493شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 494شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 495شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 496شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 497شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 498شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 499شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 500شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 501شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 502شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 503شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 504شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...505شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 506شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...507شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 508شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 509شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 510شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...511شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 512شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 513شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 514شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 515شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...516شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...517شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 518شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 519شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 520شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 521شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...522شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...523شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 524شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 525شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 526شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 527شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 528شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 529شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 530شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 531شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 532شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...533شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 534شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 535شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 536شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 537شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 538شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 539شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 540شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 541شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 542شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 543شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 544شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 545شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...546شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 547شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...548شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 549شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...550شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...551شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 552شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 553شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 554شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 555شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...556شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 557شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 558شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 559شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...560شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 561شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 562شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 563شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 564شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 565شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 566شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...567شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 568شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 569شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 570شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 571شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 572شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 573شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 574شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 575شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...576شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 577شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 578شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 579شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 580شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 581شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 582شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 583شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...584شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...585شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 586شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 587شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...588شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 589شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 590شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 591شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 592شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 593شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 594شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 595شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...596شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...597شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 598شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 599شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...600شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...601شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 602شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...603شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 604شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 605شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...606شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...607شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 608شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...609شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 610شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 611شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 612شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...613شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...614شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ