کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۸: دوشم ز قبله روی بر آن آستانه بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوشم ز قبله روی بر آن آستانه بود اشکم ز دیده سوی درت هم روانه بود در سر می صبوحی و در دیدهها خمار جان بی لب تو تشنه جام شبانه بود دل بود و آه و ناله بر آن در کشید باز چون شمع جان سوخته خود در میانه بود از خال و عارض تو فتادم ببند زلف مرغی که شد بدام سبب آب و دانه بود جانم ز زخم غمزه به چشم تو می گریخت از خستگیش میل به بیمار خانه بود چون در سخن شد آن لب شیرین شکر فشان در گوشها حکایت شیرین فسانه بود القصه زین فسانه مراد دل کمال شرح غم تو بود و دگرها بهانه بود کمال الدین خجندی