کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اینچنین صورت مطبوع ز جان نتوان ساخت
    سخن ساخته شیرین تر از این نتوان ساخت
    آن دو ابروی مقوس دو کمانند بلند
    که قلم را زنی قند زبان نتوان ساخت
    گفتم آن غمزة شوخ از چه ز ابروست فرو
    ورنه صد سال به فکر این سخنان نتوان ساخت
    بت تو نیست او را دهن اما سختی ساخته اند
    گر توان ساخت چو قد تو روان نتوان ساخت
    حیفم آید به قلم نام لبت برد دریغ
    که به صد قرن از آن طرفه کمان نتوان ساخت
    در سخن لطف الهی به تو باراست کمال
    گفت بالاتر از استاد دکان نتوان ساخت
    ان ساختن و ساختن از سنگ دلش
    سخت تر از دل بی رحم بتان نتوان ساخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha