کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق تو سراسر همه سوز و همه دردست
    رین شیوه به اندازه مردی است که مردست
    آنکس که درین صرف نکردست همه عمر
    بیچاره ندانم که همه عمر چه کردست
    زاهد چه عجب گر کند از عشق تو پرهیز
    کس لذت این باده چه داند که نخوردست
    عاشق که نه گرمست چو شمع از سر سوزی
    گر آتش محض است به جان تو که سردست
    اشکی که بود سرخ چو رخسار تو داریم
    ما را ز تو نشریف نه تنها رخ زردست
    بی شب که بر آن در من خاکی ز ضعیفی
    بنشستم و پنداشت رقیب نو که گردست
    گر هست کمال از دو جهان فرد عجب نیست
    این نیز کمالی است که آزاده و فردست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha