کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با عارض تو زلف دم از نقشه چین زند
    بر آب حد کیست که نقشی چنین زند
    باید چو ساعد توز سیمش به آستین
    هر کس که دست در تو چو آن آستین زند
    رضوان ز شوق آنکه چو طوبی کنی خرام
    جاروب راهت از مژه حور عین زند
    جان و دلم فدات بگو غمزه را که باز
    تیغی بر آن گمارد و نیری براین زند
    زلف که داد مالش صد پهلوان به بند
    باد صباش گیرد و خوش بر زمین زند
    دزدیست طره تو که سرها برد بروز
    ترکیست چشم تو که ره عقل و دین زند
    جان آفرین زند چو دو چشم تو بر کمال
    تبر از گشاد غمزه سحر آفرین زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha