کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم توأم به غمزه خونخوار می کشد
    آن خونبها بود که دگر بار میکشد
    ترسم کشند از حسدم بار و همنشین
    گر گویم این بکس که مرا بار میکشد
    آن قامت چو تیر و دو ابروی چون کمان
    پیوسته میکشد دل و همواره میکشد
    در انتظار کشتن خود تا یکی چو شمع
    می سوزدم چو عاقبت کار می کشد
    فکر میان او مکن ای دل که این خیال
    تن را تار می کند و زار می کشد
    ای آنکه صحتم طلبی زود تر مرا
    بنما به آن طبیب که بیمار می کشد
    بسیار زنده کرد لبش گفته ای کمال
    بسیار هم مگوی که بسیار می کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha