کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چو در زلف تو پیچید روانش بستند
    خواب در چشم پر آب نگرانش بستند
    هر کجا بود در آفاق دل شیدانی
    کارسن زلف تو در گردن جانش بستند
    نیشکر تا که کند خدمت قند لب تو
    چون سر از خاک بر آورد میانش بستند
    خواست سوسن که کند وصف قد سرو سهی
    پیش بالای بلند تو زبانش بستند
    تیر مژگان تو هرگاه که بنشست بدل
    مرهمی بود که بر ریش غمانش بستند
    نکته ای خواست بگوید ز میان تو کمال
    با تبسم ز لبت راه گمانش بستند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha