کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز عید آمد و لبها ز طرب خندان شد
    شادی عید پدیدار تو صد چندان شد
    ماه در عید نپوشدرخ و باشد پیدا
    پرده برگیر که دیگر نتوان پنهان شد
    ابرویت داد به مردم ز مه عید نشان
    همه را چشم به نظاره او حیران شد
    هر که دیدت چو مه عید شب از گوشه بام
    مست چون چشم تو در خانه خود غلطان شد
    پسته هر عید گران بودی و بادام بقدر
    از لب و چشم تو این عید همه ارزان شد
    عادت این است که در عید نخستین بکشذ
    غمزه را از چه به نا کشتن ما فرمان شد
    صبر تا عید دگر چون نتوانست کمال
    کرد عید دگر و بر در او قربان شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha