کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مجلس معطرست و به آن وقت ما خوش است
    کز خال و روی یار عبیری در آتش است
    با درد عشق ناله بلانی است سینه سوز
    اور مسکین دل ضعیف که دایم بلاکش است
    داری سر نظاره نشین در سرای چشم
    کز اشک سرخ بام و در او منفش است
    گفتی که ما ز بار کشی بس نمی کنیم
    این نکته باز گوی به باران که پس خوش است
    دارد به خستگی سر پیکان او هنوز
    صیدی که زخم خورد؛ آن تیر و ترکش است
    گناه خویش نوشتن فرشته را
    در دستش ار معارضه با آن پریوش است
    طومار زلف یار که شب خوانیش کمال
    پیش چراغ خوان که سوادی مشوش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha