به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۲۷۱: وعل بنان خانه براندازم آرزوست

1640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

وعل بنان خانه براندازم آرزوست
ساقی بیا که باده و دمسازم آرزوست
چنگ خمیده قامت بسیار گو کجاست
کان پیر خشک مغز تر آوازم آرزوست
تی شوش حریف مست نواز است و چنگی نیز
اینها به یک در محرم همرازم آرزوست
دوشم به یک دو نغمه چه خوشوقت ساخت چنگ
ای مطرب آن دو نغمه خوش، بازم آرزوست
در قلب نیزه بازی مژگان آن پری
خونریز این دو چشم نظر بازم آرزوست
هر مرغ جان فضای جهان است چون قفس
تا در هوای کوی تو پروازم آرزوست
از بهر پاس خاطر تبریزیان کمال
با ساربان مگوی که شیرازم آرزوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۷۰: نیست مسموع آنکه گفتی با تو ما را ...2شمارهٔ ۲۷۱: وعل بنان خانه براندازم آرزوست 3شمارهٔ ۲۷۲: وصل تو ما را بهشت و ناز نعیم است 4شمارهٔ ۲۷۳: هر نیر که بر سینه ام آن فتنه گر ا ...5شمارهٔ ۲۷۴: هر که از درد تو محروم بود بیمار ا ...6شمارهٔ ۲۷۵: هر که ترا بافت دولت در جهان بافت 7شمارهٔ ۲۷۶: هر که در عالم کم از یک لحظه دور ا ...8شمارهٔ ۲۷۷: هر که را نقش خط و خال تو در خاطر ...9شمارهٔ ۲۷۸: هرگز به درد دوست دل ما ز جا نرفت 10شمارهٔ ۲۷۹: هرگز ز جان من غم سودای او نرفت 11شمارهٔ ۲۸۰: هزار شکر که آن چشم پر خمارم کشت 12شمارهٔ ۲۸۱: هوس بار گر آزار دل افگار است 13شمارهٔ ۲۸۲: هیچ عقل خرده بین نقش دهانت در نیا ...14شمارهٔ ۲۸۳: یاد بوس چون منی حیف است کآید بر ز ...15شمارهٔ ۲۸۴: بار از ستیزه کینه باران بجد گرفت 16شمارهٔ ۲۸۵: بار بر خوان ملاحت نمک خوبان است 17شمارهٔ ۲۸۶: یار نزدیک آمد و از خویش ما را دور ...18شمارهٔ ۲۸۷: دل که شد زآن زلف سودانی مزاج 19شمارهٔ ۲۸۸: اگر آن غمزه خواهد ز ترکان خراج 20شمارهٔ ۲۸۹: چو شمع روز بر افروخت از نسیم صباح 21شمارهٔ ۲۹۰: خطت که بر خط یاقوت بنهم ترجیح 22شمارهٔ ۲۹۱: ز من که عاشق و رندم مجری زهد و صل ...23شمارهٔ ۲۹۲: ای صبا چند روی بر د جانان گستاخ 24شمارهٔ ۲۹۳: آن پری وش که خطش گوشه مه می فرسود 25شمارهٔ ۲۹۴: آنجا که وصف گیری آن دلربا کنند 26شمارهٔ ۲۹۵: آن جگر گوشه ز خون دل ما بس نکند 27شمارهٔ ۲۹۶: آنچه تو داری به حسن ماه ندارد 28شمارهٔ ۲۹۷: آنرا که بر زبان صفت روی او رود 29شمارهٔ ۲۹۸: آن سرو قد نگر که چه آزاد می رود 30شمارهٔ ۲۹۹: آن سرو ناز رفت بگلشن نظر کنید 31شمارهٔ ۳۰۰: آن شوخه به ما جز سر بیداد ندارد 32شمارهٔ ۳۰۱: آن شهسوار خویان بارب چه نام دارد 33شمارهٔ ۳۰۲: آنکه هرگز سوی من چشم رضائی نگشاد 34شمارهٔ ۳۰۳: آن به ز بتان گوی لطافت به ذقن 35شمارهٔ ۳۰۴: آنها که لب چون شکرستان نو پابند 36شمارهٔ ۳۰۵: آن بار که پیوسته به ما دل نگران ب ...37شمارهٔ ۳۰۶: آهنین جانی مرا کز غصه تابی میدهد 38شمارهٔ ۳۰۷: از باد سر زلفت یک روز پریشان شد 39شمارهٔ ۳۰۸: از پرده هرکه رویت یک روز دیده باش ...40شمارهٔ ۳۰۹: از تو چشمم چو غطت کی طرف مه باشد 41شمارهٔ ۳۱۰: از سر هوای وصل تو بیرون نمی رود 42شمارهٔ ۳۱۱: از کوی دوست دوش نسیمی به من رسید 43شمارهٔ ۳۱۲: از لب او سختی چون به زبان می آید 44شمارهٔ ۳۱۳: از لیش هر گه که خواهم کام دشنام د ...45شمارهٔ ۳۱۴: از من ای اهل نظر علم نظر آموزید 46شمارهٔ ۳۱۵: افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتا ...47شمارهٔ ۳۱۶: اگر تو فخر نداری بدلقه گرد آلود 48شمارهٔ ۳۱۷: اگر وظیفة دردت زمان زمان نرسد 49شمارهٔ ۳۱۸: امشب آن ماه دل افروز به مهمان که ...50شمارهٔ ۳۱۹: امشب آن به به وثاق که فرو می آید 51شمارهٔ ۳۲۰: اهل دل زلف درازت رشته جان گفته ان ...52شمارهٔ ۳۲۱: ای آتش سودای توأم سوخته چون عود 53شمارهٔ ۳۲۲: ای خوش آن دم کز نو بونی با دل انگ ...54شمارهٔ ۳۲۳: ای گل نو ز توأم بوی کسی می آید 55شمارهٔ ۳۲۴: ای مرا در هجر رویت چشم تر چون سر ...56شمارهٔ ۳۲۵: رات اور دوسری باد گلریز شد و بر س ...57شمارهٔ ۳۲۶: بادی که نیست از سر کوی تو نیست با ...58شمارهٔ ۳۲۷: باز این دل غمدیده به دام تو در اف ...59شمارهٔ ۳۲۸: باز تیر غمزه او بر دل ما کی رسد 60شمارهٔ ۳۲۹: باز عید آمد و لبها ز طرب خندان شد 61شمارهٔ ۳۳۰: باز گل دامن به دست عاشقان خود نها ...62شمارهٔ ۳۳۱: با سرود و آه و ناله میرود اشکم چو ...63شمارهٔ ۳۳۲: با عارض تو زلف دم از نقشه چین زند 64شمارهٔ ۳۳۳: با غم عشق تو دل کیست که محرم باشد 65شمارهٔ ۳۳۴: با منت لطف جز ستم نبود 66شمارهٔ ۳۳۵: با من درد کش سبو بدهید 67شمارهٔ ۳۳۶: با باد لبت ساقی چون می به قدح ریز ...68شمارهٔ ۳۳۷: بر افشان زلف تا دل را شب محنت به ...69شمارهٔ ۳۳۸: به حلقه که ز زلفت با خبر ببرد 70شمارهٔ ۳۳۹: به خال لب خط سبزت قرابتی دارد 71شمارهٔ ۳۴۰: به خانه ای که چنین میهمان فرود آی ...72شمارهٔ ۳۴۱: بر دل از غمزه خدنگی زدی آن هم گذر ...73شمارهٔ ۳۴۲: بر عزیزان غمزة شوخ تو خواری می کن ...74شمارهٔ ۳۴۳: به روی دوست که رویش بچشم من نگرید 75شمارهٔ ۳۴۴: بس شد ز توبه ما را با پیر ما که گ ...76شمارهٔ ۳۴۵: بکوش تا به کف آری کلید گنج وجود 77شمارهٔ ۳۴۶: بگو بگوشه نشینان که رو براه کنید 78شمارهٔ ۳۴۷: به مجلسی که از روی نو پرده بر گیر ...79شمارهٔ ۳۴۸: بوی خوشت چو همدم باد سحر شود 80شمارهٔ ۳۴۹: بهار آمد خبر از می فرستید 81شمارهٔ ۳۵۰: بی تو مرا زندگی بکار نیاید 82شمارهٔ ۳۵۱: بیزارم از آن دل که در درد نباشد 83شمارهٔ ۳۵۲: بی لبت در جگر تشنه لبان آب نماند 84شمارهٔ ۳۵۳: بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد 85شمارهٔ ۳۵۴: بیمار عشق جز لب او آرزو نکرد 86شمارهٔ ۳۵۵: بی باد تو عشاق دل شاد نیابند 87شمارهٔ ۳۵۶: پری را دلبری چندین نباشد 88شمارهٔ ۳۵۷: پیش از آندم که می و میکده در عالم ...89شمارهٔ ۳۵۸: پیش رخ نو دیده پری را نکو ندید 90شمارهٔ ۳۵۹: پیش رویت صنما وصف قمر نتوان کرد 91شمارهٔ ۳۶۰: پیش روی تو ماه را چه وجود 92شمارهٔ ۳۶۱: پیوسته ابرویت دل این ناتوان کشد 93شمارهٔ ۳۶۲: تا دلم نظاره ان قامت زیبا نکرد 94شمارهٔ ۳۶۳: تا رخت روشنی دیده نشد 95شمارهٔ ۳۶۴: ترا رحمی به آن چشمان اگر باشد عجب ...96شمارهٔ ۳۶۵: ناز گلبرگ رخت سنبل تر میریزد 97شمارهٔ ۳۶۶: تشنه وصل ترا بی تو اگر خواب آمد 98شمارهٔ ۳۶۷: جانا به نظر قد تو سرو چمن آمد 99شمارهٔ ۳۶۸: جان را به غیر وصلت خوشدل نمی توان ...100شمارهٔ ۳۶۹: جان و لبش از صبح ازل همنفسانند 101شمارهٔ ۳۷۰: جمع باش ای دل که این وقت پریشان ب ...102شمارهٔ ۳۷۱: جهان بخواب و دمی چشم من نیاساید 103شمارهٔ ۳۷۲: بشیوه پسته و بادام تو یکی ز شکر 104شمارهٔ ۳۷۳: چرا نسیم صبا خاک پاش میسپرد 105شمارهٔ ۳۷۴: چشمت به سعی غمزه در فتنه باز کرد 106شمارهٔ ۳۷۵: چشم تو التفات بمردم نمی کند 107شمارهٔ ۳۷۶: چشم توأم به غمزه خونخوار می کشد 108شمارهٔ ۳۷۷: چشم تو که آرام دل خلق جهان برد 109شمارهٔ ۳۷۸: چشم خوشت آندم که سر از خواب برآور ...110شمارهٔ ۳۷۹: چشم شوخت دل عاشق به هوس می گیرد 111شمارهٔ ۳۸۰: چشم مستت گو شمال نرگس پر خواب داد 112شمارهٔ ۳۸۱: چشمش را عقل و مبه و جان زد 113شمارهٔ ۳۸۲: چنین که سوز فراقم ز سینه دود برآو ...114شمارهٔ ۳۸۳: چو آن شاخ گل از بستان بر آمد 115شمارهٔ ۳۸۴: چو بار زیستن اهل درد نپسندید 116شمارهٔ ۳۸۵: چه کم شود ز تو ای مه که برمنت گذر ...117شمارهٔ ۳۸۶: حدیث حسن او چون گل به دفتر در نمی ...118شمارهٔ ۳۸۷: حلقه پیش رخ از طره آن به واشد 119شمارهٔ ۳۸۸: خانه دیده ز دیدار تو روشن باشد 120شمارهٔ ۳۸۹: خبری ز هیچ قاصد زه دیار من نیامد 121شمارهٔ ۳۹۰: خط تر گرد لبه عمدا نباشد 122شمارهٔ ۳۹۱: خوشا غمی که برویم ز روی او آید 123شمارهٔ ۳۹۲: در راه عشق هر که بمن اقتدا کند 124شمارهٔ ۳۹۳: در صحبت دوست جان نگنجد 125شمارهٔ ۳۹۴: در عشق تو ترک سره چه باشد 126شمارهٔ ۳۹۵: در غم دلدار کس را این دل انگاری م ...127شمارهٔ ۳۹۶: دزد دلهاست سر زلف تو زانش بستند 128شمارهٔ ۳۹۷: دگر گفتی نجویم بر تو بیداد 129شمارهٔ ۳۹۸: دلبرا چشم خوشت آفت مستان آمد 130شمارهٔ ۳۹۹: دلبر چه زود خط برخ دلستان کشید 131شمارهٔ ۴۰۰: دل چراغیست که نور از رخ دلبر گیرد 132شمارهٔ ۴۰۱: دل چو در زلف تو پیچید روانش بستند 133شمارهٔ ۴۰۲: دل در طلیت روی به صحرای غم آورد 134شمارهٔ ۴۰۳: دل ز داروخانه دردت دواه دارد امید 135شمارهٔ ۴۰۴: دل غمدیده شکایت ز غم او نکند 136شمارهٔ ۴۰۵: دل کجا شد خبرش غمزه او می داند 137شمارهٔ ۴۰۶: دل که از درد تو پر شد ناله را چون ...138شمارهٔ ۴۰۷: دل گرمم ز نو بر آتش غم سوخته باد 139شمارهٔ ۴۰۸: دل مقیم در آن جان جهان می باشد 140شمارهٔ ۴۰۹: دل من بار جنایه تو نه تنها بکشد 141شمارهٔ ۴۱۰: دل من بیئو دگر دیده بینا چه کند 142شمارهٔ ۴۱۱: دل من صحبت دلدار دگر می طلبد 143شمارهٔ ۴۱۲: دوستانم سگ تو میخوانند 144شمارهٔ ۴۱۳: دوش باد سحری زلف تو می افشانید 145شمارهٔ ۴۱۴: دوش چشمم ز فراق تو به خون تر میشد 146شمارهٔ ۴۱۵: دوش در خانه ما ماه فرود آمده بود 147شمارهٔ ۴۱۶: دوشم خیال روی تو در سر فتاده بود 148شمارهٔ ۴۱۷: دوشم دل از غم تو بر آتش همی طپید 149شمارهٔ ۴۱۸: دوشم ز قبله روی بر آن آستانه بود 150شمارهٔ ۴۱۹: دوشینه ازو کلبه ما شاه نشین بود 151شمارهٔ ۴۲۰: دوشینه خیالت همه شب مونس ما بود 152شمارهٔ ۴۲۱: دی خرامان برهی بار مرا پیش آمد 153شمارهٔ ۴۲۲: دیدی که بار وعده خود را وفا نکرد 154شمارهٔ ۴۲۳: ذکر مه کردم شبی روی توأم آمد 155شمارهٔ ۴۲۴: رخت گلبرگ خودرو مینماید 156شمارهٔ ۴۲۵: رخ تو دیدم و زاهد نمی تواند دید 157شمارهٔ ۴۲۶: رخ نو نور بماه تمام می بخشد 158شمارهٔ ۴۲۷: رخی چنین که تو داری کدام مو دارد 159شمارهٔ ۴۲۸: رویت به چنین دیده تماشا نتوان کرد 160شمارهٔ ۴۲۹: روی تو به جز آینه دیدن که تواند 161شمارهٔ ۴۳۰: روی تو دیدم سخنم روی داد 162شمارهٔ ۴۳۱: روی زیبای تو هر بار که در چشم تر ...163شمارهٔ ۴۳۲: را گشودند بار بر ببندید 164شمارهٔ ۴۳۳: زاهد از روی تو تا چند مرا توبه ده ...165شمارهٔ ۴۳۴: زاهد باریک بین لبهای باریک تو دید 166شمارهٔ ۴۳۵: از برگ گل که نسیم عبیر می آید 167شمارهٔ ۴۳۶: زآن پیش که جان در تتق غیب نهان بو ...168شمارهٔ ۴۳۷: از آن میان هیچ اگر نشان باشد 169شمارهٔ ۴۳۸: ز خوان وصل تو تا با من گدا چه رسد 170شمارهٔ ۴۳۹: زان پیشتر که دیده جمال تو دیده بو ...171شمارهٔ ۴۴۰: از سوز جان من آن بیوفا چه غم دارد 172شمارهٔ ۴۴۱: ز غمزه های نو چندانکه ناز میبارد 173شمارهٔ ۴۴۲: زلفت که بر سمن گرهی عنبرین زند 174شمارهٔ ۴۴۳: ز ماهتاب جمالت ز ماه تاب رود 175شمارهٔ ۴۴۴: زمستی چشم او هرگز به حال ما نمی ا ...176شمارهٔ ۴۴۵: ساقی بیار باده که عید صیام شد 177شمارهٔ ۴۴۶: سالها دل در هوایت بر سر هر کو دوی ...178شمارهٔ ۴۴۷: سر زلفت نمی خواهم که در دست صبا ا ...179شمارهٔ ۴۴۸: سرو اگر زآن قدر رفتار به بالاست ز ...180شمارهٔ ۴۴۹: سر ما را نرسد اینکه به پای تو رسد 181شمارهٔ ۴۵۰: سرو را هر که راست می گوید 182شمارهٔ ۴۵۱: سروسهی به بستان گر سالها برآید 183شمارهٔ ۴۵۲: سرو سهی در بوستان چندانکه بالا می ...184شمارهٔ ۴۵۳: شب که در خلوتم آن شمع شکر لب باشد 185شمارهٔ ۴۵۴: شبی که روی تو ما را چراغ مجلس شد 186شمارهٔ ۴۵۵: شبی کز آتش عشق تو جانم سوختن گیرد 187شمارهٔ ۴۵۶: شوخی از چشم تو عجب نبود 188شمارهٔ ۴۵۷: صبا ز دوست پیامی بسوی ما آورد 189شمارهٔ ۴۵۸: صوفی از رندان بپوشد می که در خلوت ...190شمارهٔ ۴۵۹: عاشقانت بسحرها که دعا می گویند 191شمارهٔ ۴۶۰: عاشقان خط ترا مشک ختا می گویند 192شمارهٔ ۴۶۱: عاشقان درد ترا دولت افزون خوانند 193شمارهٔ ۴۶۲: عاشقان را جور و نازیار می باید کش ...194شمارهٔ ۴۶۳: عاشقان روی ترا نور مصور خوانند 195شمارهٔ ۴۶۴: عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند 196شمارهٔ ۴۶۵: عاشقان قصه های نو شنوید 197شمارهٔ ۴۶۶: عرفات عشق بازان سر کوی بار باشد 198شمارهٔ ۴۶۷: عشق بر آتش بسوخت دفتر بود و نبود 199شمارهٔ ۴۶۸: عکس رویت چون فتد در آب آب از خود ...200شمارهٔ ۴۶۹: عندلیبی می زند بر گل نوانی بشنوید 201شمارهٔ ۴۷۰: عید می آید و مردم مه نو میطلبند 202شمارهٔ ۴۷۱: غبار خاک در او چو در خیال آرید 203شمارهٔ ۴۷۲: غم عشقت دل ما را همیشه شاد میدارد 204شمارهٔ ۴۷۳: غنچه از رشک دهان نو دهان گرد آورد 205شمارهٔ ۴۷۴: فرح به سینه پر غصه بی تو چون آید 206شمارهٔ ۴۷۵: قدح بدور لیت پر ز خون دلی دارد 207شمارهٔ ۴۷۶: قلم صحیفة شوق ار هزار باره نویسد 208شمارهٔ ۴۷۷: کدام ناز و تنعم به ذوق آن برسد 209شمارهٔ ۴۷۸: کسی که درد تو خواهد دلش دوا چه کن ...210شمارهٔ ۴۷۹: کمترین کاری مراکز دیدۂ گریان فتاد 211شمارهٔ ۴۸۰: گدای کوی ترا پادشاه میخوانند 212شمارهٔ ۴۸۱: گر آن به در زکاة حسن مسکین تر گدا ...213شمارهٔ ۴۸۲: گر به سنگ سنمم عشق تو دندان شکند 214شمارهٔ ۴۸۳: گر بگذری سوی چمن سرو سهی از جا رو ...215شمارهٔ ۴۸۴: گر ترا از ستم و جور خدا توبه دهد 216شمارهٔ ۴۸۵: گر تو از پرده به ما رخ بنمانی چه ...217شمارهٔ ۴۸۶: گرچه سرو چمن از آب روانی دارد 218شمارهٔ ۴۸۷: اگر درد تو از حبیب باشد 219شمارهٔ ۴۸۸: گر دل ز دسته زلف تو افغان کشیده ب ...220شمارهٔ ۴۸۹: گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا ش ...221شمارهٔ ۴۹۰: گر دم زنم بی روی او شرم آیدم از ر ...222شمارهٔ ۴۹۱: گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد 223شمارهٔ ۴۹۲: گر قرار تو به دلها نه چنانست که ب ...224شمارهٔ ۴۹۳: گرمه به زمین باشد آن زهره جبین با ...225شمارهٔ ۴۹۴: گفتمش حال دل گمشده دانی چون شد 226شمارهٔ ۴۹۵: گل را بدور روی تو کس بر نمیکند 227شمارهٔ ۴۹۶: گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود 228شمارهٔ ۴۹۷: لب ار اینست و گفتار این شکر باری ...229شمارهٔ ۴۹۸: البش جان عاشق هوس میکند 230شمارهٔ ۴۹۹: ما بساط نیکنامی باز طی خواهیم کرد 231شمارهٔ ۵۰۰: ما بکوی یار خود بخود سفر خواهیم ک ...232شمارهٔ ۵۰۱: مائیم دل و دین به تو در باخته ای ...233شمارهٔ ۵۰۲: ما را بپای بوسی تو گر دسترس بود 234شمارهٔ ۵۰۳: ما را دگر بر آن در خواب شبان نباش ...235شمارهٔ ۵۰۴: ما را شب فراق کجا خواب می برد 236شمارهٔ ۵۰۵: ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند 237شمارهٔ ۵۰۶: ما را هوس مسجد و سجاده نباشد 238شمارهٔ ۵۰۷: مرا بی تو از دیده خون می رود 239شمارهٔ ۵۰۸: مرا بی تو آسوده حالی نباشد 240شمارهٔ ۵۰۹: مرا دلیست که از بار بار میطلبد 241شمارهٔ ۵۱۰: مرا ز پیش براندی جفا همین باشد 242شمارهٔ ۵۱۱: مرا ز خاک ره آن مه همیشه کم دارد 243شمارهٔ ۵۱۲: مرا ز صحبت باران چه کار بگشاید 244شمارهٔ ۵۱۳: مرا لطف گفتارش از راه برد 245شمارهٔ ۵۱۴: مریض عشق بتان را بر طبیب نباشد 246شمارهٔ ۵۱۵: مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باش ...247شمارهٔ ۵۱۶: من به درد دل خوشم جان مرا صحت چه ...248شمارهٔ ۵۱۷: من بر سر آن کر بچه کارم همه دانند 249شمارهٔ ۵۱۸: به با رخ تو خود را بوجه می ستای 250شمارهٔ ۵۱۹: مهره روی تو نه در خورد من مسکین ب ...251شمارهٔ ۵۲۰: مهر قیامتی را هرگز زوال باشد 252شمارهٔ ۵۲۱: مه طلعت ترا به تمامی غلام شد 253شمارهٔ ۵۲۲: به من عید شد مبارک باد 254شمارهٔ ۵۲۳: مه نامهربان من وفاداری نمیداند 255شمارهٔ ۵۲۴: می برند از نو جفا بی سرو سامانی چ ...256شمارهٔ ۵۲۵: نام به بردم شبی روی توام آمد بیاد 257شمارهٔ ۵۲۶: نام به بردم شبی روی توام آمد به ی ...258شمارهٔ ۵۲۷: نخل مدنی ثمر برآورد 259شمارهٔ ۵۲۸: ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان ...260شمارهٔ ۵۲۹: نقطه دایره لطف دهان تو بود 261شمارهٔ ۵۳۰: نمی خواهم که کسی با آن شکر لب هم ...262شمارهٔ ۵۳۱: نوبهاران ز گلم بوی تو خوش می آید 263شمارهٔ ۵۳۲: نور چشمی بر صاحب نظری می آید 264شمارهٔ ۵۳۳: نور چشمی تو ما را نظری میباید 265شمارهٔ ۵۳۴: ورق روی تو عشاق نکو می خوانند 266شمارهٔ ۵۳۵: وصل او مانده چرا دولت دنیا طلبید 267شمارهٔ ۵۳۶: وقتی مرید بود دل اکنون غلام شد 268شمارهٔ ۵۳۷: هدایه خواندی و هیچت هدایتی نرسید 269شمارهٔ ۵۳۸: هر سحر کز سر کوی تو صبا برخیزد 270شمارهٔ ۵۳۹: هر شب که از تو سوخته آه بر کشد 271شمارهٔ ۵۴۰: هر قطره خون که از مژه بر روی ما چ ...272شمارهٔ ۵۴۱: هر کجا با باد آن لب مجلسی انگیختن ...273شمارهٔ ۵۴۲: هر کجا ذکری از آن ابروی پرخم می ر ...274شمارهٔ ۵۴۳: هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود 275شمارهٔ ۵۴۴: هر کسی در سر ازینگونه هوسها دارند 276شمارهٔ ۵۴۵: هر که در راه تو اول قدم از خویش ب ...277شمارهٔ ۵۴۶: هرکه وصلش طلبد ترک سرش باید کرد 278شمارهٔ ۵۴۷: هرگز به باد زلف خود آن مه رها نکر ...279شمارهٔ ۵۴۸: هرگز ز زلف خویان بوی وفا نباید 280شمارهٔ ۵۴۹: هرگزم روزی نداد آن طرفة بغداد داد 281شمارهٔ ۵۵۰: هر گل که ز خاک من بروید 282شمارهٔ ۵۵۱: هزار بار فزون ناز او گرم بکشد 283شمارهٔ ۵۵۲: هزار سرو که در حد اعتدال برآید 284شمارهٔ ۵۵۳: همه عمر از تو به من بوی وفائی نرس ...285شمارهٔ ۵۵۴: همه کس را نظری از تو تمنا باشد 286شمارهٔ ۵۵۵: هیچ آن دهان شیرین کس را عیان نباش ...287شمارهٔ ۵۵۶: یاد روی تو چو در خاطر ما می گذرد 288شمارهٔ ۵۵۷: یار اگر چاره گر عاشق بیچاره شود 289شمارهٔ ۵۵۸: یارب آن شمع چگل دوش به مهمان که ب ...290شمارهٔ ۵۵۹: بار چندان که جفا جست و دل آزاری ک ...291شمارهٔ ۵۶۰: بار در زیر لب چو خنده کند 292شمارهٔ ۵۶۱: بار سر میخواهد از من خواهم گردن ن ...293شمارهٔ ۵۶۲: بار غروری به حسن خویش ندارد 294شمارهٔ ۵۶۳: بار ما سرو بلند است بگوئیم بلند 295شمارهٔ ۵۶۴: بار هر دم ز من خسته چرا می رنجد 296شمارهٔ ۵۶۵: یک چشم زدن چشم تو بی ناز نباشد 297شمارهٔ ۵۶۶: آن ترک مست بین که چها می کند دگر 298شمارهٔ ۵۶۷: ای به زلف از شیروان عبارتر 299شمارهٔ ۵۶۸: ای من غلام روی تو هر چه تمامتر 300شمارهٔ ۵۶۹: با روی تو چیست جنت و هور 301شمارهٔ ۵۷۰: بیاید بر آن دیده بگریست زار 302شمارهٔ ۵۷۱: بر سر کوی تو گر بودی مرا راه گذر 303شمارهٔ ۵۷۲: بر فروز امشب به طلعت مجلس ای ماه ...304شمارهٔ ۵۷۳: تو آن شاخ گلی ای شوخ دلبر 305شمارهٔ ۵۷۴: چراغ عمر ندارد فروغ بی رخ پار 306شمارهٔ ۵۷۵: چشم تو که داشت خواب بسیار 307شمارهٔ ۵۷۶: چندان بگریم بر در آن بیوفا شام و ...308شمارهٔ ۵۷۷: چهره ام دیده چه حاصل که به خون کر ...309شمارهٔ ۵۷۸: خاک راه تر از آن روز که آمد به نظ ...310شمارهٔ ۵۷۹: خوش نسیمی است بوی صحبت یار 311شمارهٔ ۵۸۰: دارم اندک روشنائی در بصر 312شمارهٔ ۵۸۱: دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار 313شمارهٔ ۵۸۲: دل دگر غم دارد از تو جان دگر 314شمارهٔ ۵۸۳: دل رفت و نماند عقل و تدبیر 315شمارهٔ ۵۸۴: دلی دارم ز چشمت ناتوانتر 316شمارهٔ ۵۸۵: از سودای سر زلف چو زنجیر 317شمارهٔ ۵۸۶: زهی چو کعبه ترا صد هزار سر بر در 318شمارهٔ ۵۸۷: عاشق کند مشاهده حق بروی یار 319شمارهٔ ۵۸۸: گر قبول نو فتد از من بیدل سیر و ز ...320شمارهٔ ۵۸۹: ما در این شهر ملولیم و از این قوم ...321شمارهٔ ۵۹۰: مرا گونی بمیر از من چه تقصیر 322شمارهٔ ۵۹۱: مگر ترک جفا و بکن جفای دگر 323شمارهٔ ۵۹۲: من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذ ...324شمارهٔ ۵۹۳: می خورد خونم به شوخی شاد و خندان ...325شمارهٔ ۵۹۴: آرزو برده ام که چشم تو باز 326شمارهٔ ۵۹۵: آنکه انداخت ز پایم چو سر زلف دراز 327شمارهٔ ۵۹۶: ای خاک آستان تو شاهان سر فراز 328شمارهٔ ۵۹۷: با چشم خوش ای شوخ مرا جنگ مینداز 329شمارهٔ ۵۹۸: به دعوی قدت سرو سر افراز 330شمارهٔ ۵۹۹: چو عشق آمد ای عقل خیز و گریز 331شمارهٔ ۶۰۰: دریغ از جورت آمد وز جفا نیز 332شمارهٔ ۶۰۱: رفت عمر و نشد آن شوخ به ما بار هن ...333شمارهٔ ۶۰۲: زاهد شهرم و صاحب نظر و شاهد باز 334شمارهٔ ۶۰۳: سر من خاک پایت باد و جان نیز 335شمارهٔ ۶۰۴: کشت چشم توأم به شیوه و ناز 336شمارهٔ ۶۰۵: گل رخسار ترا وقت تماشاست هنوز 337شمارهٔ ۶۰۶: ما را بچه جرم از نظر انداخته باز 338شمارهٔ ۶۰۷: ما سر فدای خاک رهت کرده ایم باز 339شمارهٔ ۶۰۸: مجلس ما به حضور تو چنانست امروز 340شمارهٔ ۶۰۹: مژه تیزست و غمزه نیز و تو نیز 341شمارهٔ ۶۱۰: نیست از سوز تو جانرا نه گزیر 342شمارهٔ ۶۱۱: بار بیرون نشد ز خانه هنوز 343شمارهٔ ۶۱۲: از بار دین و دنیا باشد مراد هر کس 344شمارهٔ ۶۱۳: تو زما وصف آن جمال مپرس 345شمارهٔ ۶۱۴: خیال خال لبش می کنم به خواب هوس 346شمارهٔ ۶۱۵: دارم من از جهان غم باری همین و بس 347شمارهٔ ۶۱۶: دل من طلبکار بار است و بس 348شمارهٔ ۶۱۷: ساقی به می بر افروز امشب چراغ مجل ...349شمارهٔ ۶۱۸: گر به مسجد نروم قبله من روی تو بس 350شمارهٔ ۶۱۹: گفتمش نام تو گفتا از مه تابان پرس 351شمارهٔ ۶۲۰: من و دردت مرا دوا این بس 352شمارهٔ ۶۲۱: آن غمزه چو از ریش دل آزرد سر نیش 353شمارهٔ ۶۲۲: آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش 354شمارهٔ ۶۲۳: آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش 355شمارهٔ ۶۲۴: به خواب آن لعل میگون دیده ام دوش 356شمارهٔ ۶۲۵: به مطرب شبه چه خوش میگفت چنگش 357شمارهٔ ۶۲۶: چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به ...358شمارهٔ ۶۲۷: دارد به سجده شبها به روی بر زمینی 359شمارهٔ ۶۲۸: دال زلف و الف قامت و بیم دهنش 360شمارهٔ ۶۲۹: دلا نسیم عنایت وزید حاضر باش 361شمارهٔ ۶۳۰: دل مسکین که می بینی ازینسان بی زر ...362شمارهٔ ۶۳۱: دل که دلداری ندارد دل نشاید خواند ...363شمارهٔ ۶۳۲: رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش 364شمارهٔ ۶۳۳: رفتی ز برم عاقبت ای شوخ جفا کیش 365شمارهٔ ۶۳۴: زهی کشیده کمان ابروی تو تا بن گوش 366شمارهٔ ۶۳۵: سرو دیوانه شدست از هوسی بالایش 367شمارهٔ ۶۳۶: شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش 368شمارهٔ ۶۳۷: کسی که دل طرف زلف یار میکشدش 369شمارهٔ ۶۳۸: گر زلف دراز فکنی از طرف بناگوش 370شمارهٔ ۶۳۹: گنه دیده گراینست که کردم نگهش 371شمارهٔ ۶۴۰: لاابالی را اگر سامان نباشد گو مبا ...372شمارهٔ ۶۴۱: لب میگزد چو چشم گشایم بدیدنش 373شمارهٔ ۶۴۲: ما به شادی جهانی نفروشیم 374شمارهٔ ۶۴۳: ما به فریاد آمدیم از ناله شبهای خ ...375شمارهٔ ۶۴۴: مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش 376شمارهٔ ۶۴۵: من باده بخورم چکنم گو حرام باش 377شمارهٔ ۶۴۶: می میرسد از باغ به خدمت برسیدش 378شمارهٔ ۶۴۷: نشان شیروان دارد سر زلف پریشانش 379شمارهٔ ۶۴۸: نیستم دسترسی آنکه ببوسم پایش 380شمارهٔ ۶۴۹: بار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپ ...381شمارهٔ ۶۵۰: به نینی که بر آن در بریم سجده خاص 382شمارهٔ ۶۵۱: کجا کنند به نیغ از تو عاشقان اعرا ...383شمارهٔ ۶۵۲: داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط 384شمارهٔ ۶۵۳: کسی که دوست ندارد ز جان ندارد 385شمارهٔ ۶۵۴: دل چه کند سرو و تماشای باغ 386شمارهٔ ۶۵۵: کنار آب و لب جویبار و گوشه باغ 387شمارهٔ ۶۵۶: بار بنشست به مجلس بنشانید چراغ 388شمارهٔ ۶۵۷: ای خطت خوب و عبارت نازک و لبها لط ...389شمارهٔ ۶۵۸: در زورق حیات است جان رقیب خائف 390شمارهٔ ۶۵۹: زهی بدایت حسن رخنه نهایت لطف 391شمارهٔ ۶۶۰: به حسن خلق بستان دل ز عشاق 392شمارهٔ ۶۶۱: به مسجد هفته از تو کجا یک سجدة لا ...393شمارهٔ ۶۶۲: طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق 394شمارهٔ ۶۶۳: هوای وصل تو دارد غریق بحر فراق 395شمارهٔ ۶۶۴: ز حسرت خاک شد این چشم غمناک 396شمارهٔ ۶۶۵: اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسن ...397شمارهٔ ۶۶۶: نارگی می جنبدم در تن چو چنگ 398شمارهٔ ۶۶۷: ز رویم وقت کشتن می رود رنگ 399شمارهٔ ۶۶۸: ای رایت جمال تو نقش نگین دل 400شمارهٔ ۶۶۹: ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل 401شمارهٔ ۶۷۰: به زلف و خال تو کردی خون خویش سبی ...402شمارهٔ ۶۷۱: بی تو مرا خواب و خیال وصال 403شمارهٔ ۶۷۲: پری به حسن و لطافت نداشت با همه ح ...404شمارهٔ ۶۷۳: زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤا ...405شمارهٔ ۶۷۴: مرو مایل به قد تست چه حاجت به دلی ...406شمارهٔ ۶۷۵: عشق حرفی ست که دال است بر آیات کم ...407شمارهٔ ۶۷۶: گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل 408شمارهٔ ۶۷۷: لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال 409شمارهٔ ۶۷۸: مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاص ...410شمارهٔ ۶۷۹: مرا گویند عاشق گرد و بیدل 411شمارهٔ ۶۸۰: نیست جز درد سری زین دل غمگین حاصل 412شمارهٔ ۶۸۱: نیست کس را به حسن روی تو قیل 413شمارهٔ ۶۸۲: آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم 414شمارهٔ ۶۸۳: از لب او تاخیری بافتیم 415شمارهٔ ۶۸۴: از لب و زلف او نشان جستم و باز یا ...416شمارهٔ ۶۸۵: ای بخت بارینی که به باران رسانیم 417شمارهٔ ۶۸۶: ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام 418شمارهٔ ۶۸۷: با تو از دل نشانه یافته ام 419شمارهٔ ۶۸۸: باز در آن کو گذری بافتم 420شمارهٔ ۶۸۹: باز در عشق یکی دل به غلامی دادم 421شمارهٔ ۶۹۰: باز می بیخودی بروی تو خوردیم 422شمارهٔ ۶۹۱: بیوی خویش گردان زنده بازم 423شمارهٔ ۶۹۲: بحمدالله که دیگر بر روی دوستانه د ...424شمارهٔ ۶۹۳: به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کر ...425شمارهٔ ۶۹۴: به درد تو جز ناله همدم ندارم 426شمارهٔ ۶۹۵: بر آمد جان ز شوق آن دهانم 427شمارهٔ ۶۹۶: بسی درد از غم عشقت کشیدم 428شمارهٔ ۶۹۷: بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مرد ...429شمارهٔ ۶۹۸: بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم 430شمارهٔ ۶۹۹: بیا ساقی که بیخ غم به دور گل بران ...431شمارهٔ ۷۰۰: بی تو نفسی که زنده مانم 432شمارهٔ ۷۰۱: پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم 433شمارهٔ ۷۰۲: تا خانه دل جای نمنای تو کردیم 434شمارهٔ ۷۰۳: تا دست به زلف بار بردیم 435شمارهٔ ۷۰۴: ترا بر دیده من جاست گفتم 436شمارهٔ ۷۰۵: ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید ...437شمارهٔ ۷۰۶: ترا در دل وفا باشد چه دانم 438شمارهٔ ۷۰۷: ترا شوخ اندک وفا گفته ایم 439شمارهٔ ۷۰۸: را که هست ز ساعد در آستین پرسیم 440شمارهٔ ۷۰۹: ترا گر بی وفا گفتم چه گفتم 441شمارهٔ ۷۱۰: جان دارم و دل دارم سر دارم و زر د ...442شمارهٔ ۷۱۱: چرا رنجید بار از من گناه خود نمی ...443شمارهٔ ۷۱۲: چون روز روشن است که ما رند و عاشق ...444شمارهٔ ۷۱۳: چه بودی گر شبی در خواب رفتی چشم ب ...445شمارهٔ ۷۱۴: چه خسته میکنی ای جان به غمزه خاطر ...446شمارهٔ ۷۱۵: چه خوش بود آن شبی کز در در آمد با ...447شمارهٔ ۷۱۶: چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو ...448شمارهٔ ۷۱۷: چه رنجم از تو گر کشتی به نازم 449شمارهٔ ۷۱۸: حقوق ناز و عتاب حبیب من دانم 450شمارهٔ ۷۱۹: خال ب نسته داغ جانم 451شمارهٔ ۷۲۰: خیال چشم و ابرویت شبی در خواب مید ...452شمارهٔ ۷۲۱: دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم 453شمارهٔ ۷۲۲: در دست در درونم درمان آن ندانم 454شمارهٔ ۷۲۳: درین زحمت که این نوبت من از ریش د ...455شمارهٔ ۷۲۴: دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدا ...456شمارهٔ ۷۲۵: دل ز چشم او به نازی مست شد بی خوی ...457شمارهٔ ۷۲۶: دل گرفت از بتان به رویم 458شمارهٔ ۷۲۷: دل نیست بدستم بر دلیر چه فرستم 459شمارهٔ ۷۲۸: دوش آرزونی شکسته بودم 460شمارهٔ ۷۲۹: دوش با خود ترانه می گفتم 461شمارهٔ ۷۳۰: دوش بی روی تو روی از خون دل برداش ...462شمارهٔ ۷۳۱: رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم 463شمارهٔ ۷۳۲: رخ بپوشید و جگره میسوزدم 464شمارهٔ ۷۳۳: رخت رشک قمر گفتیم گفتیم 465شمارهٔ ۷۳۴: رفت از دست من آن زیبانگاری چون کن ...466شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در م ...467شمارهٔ ۷۳۶: روز نشاطست و عیش باده بیارید و جا ...468شمارهٔ ۷۳۷: روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم 469شمارهٔ ۷۳۸: رویت گل سیراب نگوئیم چه گوئیم 470شمارهٔ ۷۳۹: ز ابرویت به محراب نیازم 471شمارهٔ ۷۴۰: زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم 472شمارهٔ ۷۴۱: ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم 473شمارهٔ ۷۴۲: سالها شد که در تک و پوییم 474شمارهٔ ۷۴۳: سحر خروش کنان بر درت گذر کردیم 475شمارهٔ ۷۴۴: سر بر در توأم بنگر سربلندیم 476شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتا ...477شمارهٔ ۷۴۶: سر که بر پای تو بنهادم از آن بردا ...478شمارهٔ ۷۴۷: شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم 479شمارهٔ ۷۴۸: شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ...480شمارهٔ ۷۴۹: شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم 481شمارهٔ ۷۵۰: شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم 482شمارهٔ ۷۵۱: صحبت عاشق و حبیب بهم 483شمارهٔ ۷۵۲: صحبت بار بهشتی ست پر از ناز و نعی ...484شمارهٔ ۷۵۳: صد جان ز لبت بوام گیرم 485شمارهٔ ۷۵۴: صفت زلف کجت راست نباید به قلم 486شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 487شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 488شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...489شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 490شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 491شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 492شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...493شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 494شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 495شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...496شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 497شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 498شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...499شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...500شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 501شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 502شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 503شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...504شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...505شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 506شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...507شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 508شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 509شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...510شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 511شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 512شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 513شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 514شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 515شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 516شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 517شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 518شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...519شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 520شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 521شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 522شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...523شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 524شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 525شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 526شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 527شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 528شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...529شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 530شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...531شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 532شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...533شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 534شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 535شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 536شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...537شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 538شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 539شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 540شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...541شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...542شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 543شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 544شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 545شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 546شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 547شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 548شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 549شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 550شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...551شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...552شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 553شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 554شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 555شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...556شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...557شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 558شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 559شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 560شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 561شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 562شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 563شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...564شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...565شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...566شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 567شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...568شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...569شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 570شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 571شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 572شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 573شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 574شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...575شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...576شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...577شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 578شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...579شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 580شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...581شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...582شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 583شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 584شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 585شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 586شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 587شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...588شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...589شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...590شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 591شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...592شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...593شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 594شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 595شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 596شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...597شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 598شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 599شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 600شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...601شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 602شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 603شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...604شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 605شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...606شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 607شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 608شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 609شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...610شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 611شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...612شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 613شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...614شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...615شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 616شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 617شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...618شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 619شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...620شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 621شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 622شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 623شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 624شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 625شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 626شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 627شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 628شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 629شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 630شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 631شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 632شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 633شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 634شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 635شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 636شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 637شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 638شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...639شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 640شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...641شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 642شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...643شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 644شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 645شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...646شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...647شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 648شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 649شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 650شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 651شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 652شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 653شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 654شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 655شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 656شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 657شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 658شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 659شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 660شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 661شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 662شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 663شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 664شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 665شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 666شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 667شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 668شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 669شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 670شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 671شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 672شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 673شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 674شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 675شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...676شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...677شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 678شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 679شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 680شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 681شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 682شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 683شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 684شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 685شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...686شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 687شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...688شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...689شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 690شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 691شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 692شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 693شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 694شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 695شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 696شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 697شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 698شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 699شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 700شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...701شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 702شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...703شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 704شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 705شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 706شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...707شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 708شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 709شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 710شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 711شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...712شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...713شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 714شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 715شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 716شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 717شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...718شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...719شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 720شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 721شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 722شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 723شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 724شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 725شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 726شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 727شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 728شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...729شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 730شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 731شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 732شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 733شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 734شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 735شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 736شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 737شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 738شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 739شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 740شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 741شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...742شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 743شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...744شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 745شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...746شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...747شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 748شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 749شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 750شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 751شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...752شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 753شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 754شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 755شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...756شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 757شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 758شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 759شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 760شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 761شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 762شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...763شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 764شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 765شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 766شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 767شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 768شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 769شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 770شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 771شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...772شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 773شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 774شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 775شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 776شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 777شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 778شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 779شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...780شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...781شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 782شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 783شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...784شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 785شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 786شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 787شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 788شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 789شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 790شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 791شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...792شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...793شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 794شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 795شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...796شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...797شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 798شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...799شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 800شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 801شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...802شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...803شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 804شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...805شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 806شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 807شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 808شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...809شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...810شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ