کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا بر رخ از دیده خون آمد است
    که اشک از چه بر من برون آمد است
    کجا ایستد از چکیدن سرشک
    که این شیشه ها سرنگون آمد است
    دل آمد بخود در چه آن زقن
    که زندان علاج جنون آمد است
    گرفتم حساب جمالش به ماه
    رخ او ز صدمه نزون آمد است
    کسی برد ازو بوی چون عود سوز
    که آنجا به سوز درون آمد است
    دهانش به ابرو به نقش من است
    چو میمی که در پیش نون آمد است
    از قند سخن ساخت حلوا کمال
    به بینید باران که چون آمد است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha